ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بیا و از گناهم...یک غزل بردار سهمت را






بیا و از گناهم؛ یک غزل بردار سهمت را

 كه من کتمان نخواهم کرد این روياي نکبت را
 

 تمام خاطراتت را به چاه ويل خواهم ريخت

 حتي شعرهای مملو از احساس غربت را

 

دلم سر در نمي آورد؛ از الفاظ جادويت

و بايد منتظر مي ماند برداري نقابت را

 

چه خوشبختند شاعرها که در چشمت نمي بينند

جز احساس يكرنگي...كمي حس قرابت را

 

شنيدي؛ آخرش ديوار هم گوشش به كار آمد

و رسوا كرد موشش خواستگاه زشت تهمت را؟

 

سر بد عهدي ات برخاستم ازجا و رفتم تا...

چرا بايد بمانم تا ببينم آخرش شايد... عقوبت را

 

دلم ترسيد؛ شايد يك گناه بي غرض باشي

و دستانم كه پيچيدند سر؛ امكان لذت را.

 

 

 
شعر و نقاشي:
 راشين گوهرشاهي
 



اين شعر بعد از لحاظ نظرات و انتقادات دوستان:




بیا و از گناهم؛ یک غزل بردار سهمت را

 كه من کتمان نخواهم کرد این روياي نکبت را

 

تمام خاطراتت را به چاه ويل خواهم ريخت

و حتي شعرهای مملو از احساس غربت را

 

 

دلم سر در نمي آورد؛ از الفاظ جادويت

كه بايد منتظر مي ماند برداري نقابت را

 

 

چه خوشبختند شاعرها که در چشمت نديده اند

به جز احساس يكرنگي...كمي حس قرابت را

 

 

شنيدي؛ آخرش ديوار هم گوشش به كار آمد

و رسوا كرد موشش خواستگاه زشت تهمت را؟

 

 

سر بد عهدي ات برخاستم ازجا و رفتم تا...

نمانم تا ببينم آخرش شايد...عقوبت را

 

 

دلم ترسيد شايد يك گناه بي غرض باشي

كه سرپيچيده ام از دست تو؛ امكان لذت را.

 

 






 



دو توضيح ظريف براي  بيت:

شنيدي؛ آخرش ديوار هم گوشش به كار آمد

و رسوا كرد موشش خواستگاه زشت تهمت را؟


1-موش مصرع دوم علاوه بر آن ضرب المثل معروف وليكن در نهان؛ اشاره داشت به همان به اصطلاح؛زائده ي  موش مانندي كه در حلزوني گوش انسانست و با لرزش در اثر امواج صوتي منجر به شنيدن مي شود و اين به نوعي برداشت علمي تر شده و به روز تر شده اي ازآن ضرب المثل معروف بود.
2-خواستگاه اشاره بود به محل خواستن يا قلب نه محل نشات گرفتن يا خاستگاه مكاني.

وليكن اگر  ترجيح درينست كه شعر ساده و روان و خالي از ظرايف ذهني باشد...بهتر است به صورت زير و مطابق نظر اساتيد تغيير كند:
 

شنيدي؛ آخرش ديوار هم موشش به كار آمد

و رسوا كرد گوشش خاستگاه زشت تهمت را؟


تا نظر شما بزرگواران در راهنمايي اين حقير چه باشد.

با سپاس و امتنان از اساتيد بزرگواري كه شعر را با بلند نظري مورد افاضه  و لطف قراردادند و به زيور نقد آراستند.







 



 

کلمات کلیدی این مطلب :  بیا ، و ، از ، گناهم...یک ، غزل ، بردار ، سهمت ، را ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1391/9/25 در ساعت : 12:49:44   |  تعداد مشاهده این شعر :  1365


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد یزدانی جندقی
1391/9/29 در ساعت : 7:30:16
با سلام و درود
غزل زیبا و هنر مندانه ای است و نقدپذیری شاعر قابل تقدیر است / به همین دلیل علاوه بر نظرات درست دوستان منتقد اجازه می خواهم به چند مورد حشو در این غزل اشاره کنم امیدوارم صاحب غزل جسارت حقیر را ببخشد و
روی تر کیب های مورد اشاره کار کند

به جز احساس يكرنگي...كمي حس قرابت را ) حشو مورد نظر ( کمی )
نمانم تا ببينم آخرش شايد...عقوبت را ) حشو مورد نظر ) شاید )
و دستانم که پيچيدند سر؛ امكان لذت را. ) حشو مورد نظر ) دستانم
به طور مثال اگر بیت پایانی :
//دلم ترسيد شايد يك گناه بي غرض باشي
و دستانم که پيچيدند سر؛ امكان لذت را.//
به این صورت تغییر کند حشو از میان می رود و ضعف تالیف مورد نظر دوستان منتقد
) پیچیدند سر ) نیز اصلاح خواهد شد
::::
دلم تر سید شاید یک گناه بی غرض باشی
که سر پیچیده ام از دست تو امکان لذت را ///

در پناه حق پیروز باشید


یوسف شیردژم «افق»
1391/9/26 در ساعت : 16:47:35
سلام

غزل زیبایی است

اما سه جا مشکل وزنی داشت که در دو مورد اول به نظرم اشتباه تایپی بوده :

1)
تمام خاطراتت را به چاه ويل خواهم ريخت
( و ) حتي شعرهای مملو از احساس غربت را

2)
چه خوشبختند شاعرها که در چشمت نمي بينند
( به ) جز احساس يكرنگي...كمي حس قرابت را


مورد سوم :

سر بد عهدي ات برخاستم ازجا و رفتم تا... ( مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن )
چرا بايد بمانم تا ببينم آخرش شايد... عقوبت را ( مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن )

پیشنهاد:

چرا باید بمانم تا ببینم من عقوبت را ( مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن )


زنده باشید

سیاوش پورافشار
1391/9/26 در ساعت : 20:15:26
بنام خدا و با سلام
از بانو گوهر شاهی قبلا غزلهای بهتری خواندیم
1-در این غزل اولین نکته ای که خواننده را با چالش مواجه می کند عدم همنشینی مناسب کلمات است در نقد قبلی گفتم کلمات غزل باید مثل آب روان از دهان خارج شود این غزل اینگونه نیست و لب و دهان و زبان به هم می خورند خصوصا در بیت 3
2-بیت 5 دچار ضعف پرداخت شده است ضرب المثل این است(( دیوار موش دارد موش هم گوش دارد)) درحالی که ایشان گوش را به دیوار منتصب کرده اند البته اگر گوش را مجازا برای دیوار در نظر بگیریم مورد ایرادی ندارد اما بیت را وقتی می توان اینگونه اصلاح کرد این ایراد وارد است:
یعنی پیشنهاد اینجانب برای این بیت:
شنيدي؛ آخرش ديوار هم موشش به كار آمد
و رسوا كرد گوشش خواستگاه زشت تهمت را؟
3-ایرادهای وزنی در ابیات2(اول مصرع دوم یک هجای کوتاه کم دارد)همجنین بیت4 (اول مصرع دوم یک هجای کوتاه کم دارد)و نیز بیت6 یک رکن عروضی مفاعیلن اضافه دارد
4-بیت اول مصرع اول دچار تعقید معنوی است از گناه یک غزل سهم بردن یعنی چه؟
5-دربیت 7 منظور ایشان احتمالا از پیچیدند سر، سرپیچیدند که باز در این بیت بلاغت ضعیف کلام از نوع ضعف تالیف است
6-با توجه به اینکه کمتر تحت تاثیر مسائل لفظی مثل واژه ها و عبارات این شعر قرار گرفتم آمدم و به تحليل محتوا (content analysis) پرداختم همانطوری که می دانیم تحليل محتوا عنوانی است که بصورت کلی براي روش‌هاي تحليل، مانند: روش‌هاي ژرفانگرانه يا دروني كه در آن كيفيت محتوايي داده‌ها مورد تفسير و يا تاويل (interpretation) و تبيين (explanantion) واقع مي‌شوند ارتباطات معنایی در محور افقی ابیات که مرا به محتوای بیت و غزل برساند پیچیده یا ضعیف به نظر می رسد که در بیشتر ابیات مشمول دقت فراوان است تا بالاخره مخاطب یک نوع ارتباطی بین مصاریع مربوط کشف کند یا نه مثال بیت 7
7-در محور جانشینی ضعیف کار شده و رد پایی از استعاره وصنایع بیانی نمی بینیم یا بسیار کم است.
8-تجرید و ایستایی در برابر واژه هایی که دور هم جمع شده اند در این گونه اشعار برای مخاطب زیاد وضعیتی پایدار نمی سازد. به نظر حقیر بهتر است این نوع آثار را از نوع ادبیات تفننی حساب کرد که این گونه آثار معمولا جنبه تفنن دارد و مولفان آن باعث تحریکات شدید عواطف و احساسهای مخاطب می شود.در این گونه آثار که در ذهن مخاطب جایی برای تعمق مکاشفه و مداقه نمی ماند. مخاطب بدون رسیدن به یک باور یا ایدئولوژی یا جهانبینی خاصی فقط کمی احساسی می شود
9- جویل اسپینگارن می‌گوید نقد باید این را مشخص کند که یک شاعر چه می‌خواسته است بیان کند و آیا آن‌چه را ‌خواسته است توانسته است بسراید یا نه:
حقیر احساس می کند شاعر خواسته چیزی را بگوید و درست از آنجا شروع می شود که
و بايد منتظر مي ماند برداري نقابت را
و در برخورد با معشوقی که معلوم نیست پری است،آدم است، فرشته است آخرش می گوید خوب هرچه خطا کردی باشد ایرادی ندارد چون تو ممکن است یک گناه ناخواسته و بی غرض باشی
دلم ترسيد؛ شايد يك گناه بي غرض باشد
پس نتوانسته حرف خود را طوری که برای مخاطب قابل قبول باشد به خورد مخاطب بدهد.
بی شک هر هنرمندی فراز و فرود دارد با توجه به اینکه در اول گفتار گفتم ایشان غزلهای شیوا فراوان دارند بدون شک نقد بر این اثر به معنای ضعف ایشان در سرودن نیست
با آرزوی موفقیت
دکتر آرزو صفایی
1391/9/25 در ساعت : 13:59:0
سلام بانو
آفرین بر قلمت
نویسا بمانی







سلام بانوي گرانمايه
سپاس بيكران از محبتتان
یوسف شیردژم «افق»
1391/9/26 در ساعت : 16:47:26
سلام



غزل زیبایی است



اما سه جا مشکل وزنی داشت که در دو مورد اول به نظرم اشتباه تایپی بوده :



1)

تمام خاطراتت را به چاه ويل خواهم ريخت

( و ) حتي شعرهای مملو از احساس غربت را



2)

چه خوشبختند شاعرها که در چشمت نمي بينند

( به ) جز احساس يكرنگي...كمي حس قرابت را





مورد سوم :



سر بد عهدي ات برخاستم ازجا و رفتم تا... ( مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن )

چرا بايد بمانم تا ببينم آخرش شايد... عقوبت را ( مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن )



پیشنهاد:



چرا باید بمانم تا ببینم من عقوبت را ( مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن )





زنده باشید










پاسخ:


سلام
سپاس بيكران جناب آقاي شيردم
با احترام از بذل توجه شما استاد بزرگوار و ساير بزرگواران كه به مورد اشكال وزني اين بيت اشاره فرموديد
راستش فكر مي كردم از اختيارات شاعري يكي هم اين باشد كه بتواند يك ركن اضافه تر هم جايي كه مي داند به نفع موسيقي يا معناي شعر هست استفاده كند

وليكن به احترام نظرات ارزشمند شما و ساير اساتيد در صورت الزام ادبي بيت را به صورت ذيل اصلاح مي كنم كه:


سر بد عهدي ات برخاستم ازجا و رفتم تا...
نمانم تا ببينم آخرش شايد... عقوبت را




در مورد جا ماندن "و" و "به" هم از ابتداي دو بند كه در جريان كپي پيست اشعار از محيط ورد اتفاق افتاده است هم مجددا عذر مي خواهم و ليكن به احترام نظر شما و ساير دوستان هنوز لحاظش نكرده ام تا براي ساير بزرگواران هم محل اشكالهاي وارد شده مشخص باشد .
مجددا سپاسگوي بذل توجه شما بزرگوار و ساير اساتيد هستم
لطفتان مستدام
در پناه خدا باشيد




هادی ارغوان
1391/9/26 در ساعت : 17:28:41
سلام

غیرازمواردی که دوستان اشاره کردند،

چرا بايد بمانم تا ببينم آخرش شايد... عقوبت را

یک رکن اضافه دارد: یک "مفاعیلن"

مثلن اگر :

بمانم تا ببينم آخرش شايد... عقوبت را

درست می شود.

شادیاشی




سلام
سپاس بيكران از نظرتون
راستش فكر مي كردم از اختيارات شاعري يكي هم اين باشد كه بتواند يك ركن اضافه تر هم جايي كه مي داند به نفع موسيقي يا معناي شعر هست استفاده كند
وليكن با نظر تان و پيشنهادتان كاملا موافقم و استفاده خواهم نمود

بهروز
و در پناه خدا باشيد
نغمه مستشارنظامی
1391/9/25 در ساعت : 16:22:43
زیبا بود راشین جان موفق باشی





ممنون نغمه ي عزيز و مهربان
محمد شکری فرد
1391/9/25 در ساعت : 21:43:29
سلام...غزل زیبایی بود خانم گوهرشاهی..

ممنون.





سپاس بيكران از توجه ونظرتان
سید علی‌رضا شجاع
1391/9/25 در ساعت : 15:37:41
با عرض سلام و احترام خدمت خانم گوهرشاهی
همیشه از غزل ها و نقاشیهای زیبایتان لذت برده ام
فقط جسارتا بیت دوم و چهارم در مصراع های دوم به نظم اشتباها چیزی جا مانده چون وزن به نظر مختل می آید
جسارت این کمترین را ببخشید






سلام
ممنون از توجه و حسن نظرتون
بله از اول هر دو مصرع يك "و" و يك "به" جامانده بود
بزرگواريد
ایمان کریمی
1391/9/25 در ساعت : 13:54:21
شنيدي؛ آخرش ديوار هم گوشش به كار آمد
و رسوا كرد موشش خواستگاه زشت تهمت را؟
سلام
زیبا بود



سلام
ممنون ازتون
غلامرضا محمدی (کویر)
1391/9/27 در ساعت : 13:27:3
نقاشیت پیدانشد اما غزل آری //دارند خوبان هرچه، می بینم تو هم داری //من گاهگاهی میشوم مدهوش اشعارت//جوشان تر از این باد احساس گهربارت



---------------

سلام
سپاس شاعر گرانمايه
بزرگواري فرموديد
شعر شما بسيار زيباتر از غزلم بود
لطفتان مستدام
ابراهیم حاج محمدی
1391/9/25 در ساعت : 19:19:27
سلام و درود
مرحبا بکم غزل شیرینی است و بیاد ماندنی فقط در مصراع هفتم به جای { ندیده اند } نمی بینند بگذارید . علاوه بر این { خاستگاه } فکر کنم منظورتان بوده نه { خواستگاه } . ضمنا این مصرع خیلی لغزش وزنی دارد {چرا بايد بمانم تا ببينم آخرش شايد...عقوبت را}





سلام و سپاس
با نظراتتون موافقم غير از خواستگاه...راستش خاستگاه يك موقعيت مكاني صرف است ولي خواستگاه از خواستن مي آيد و اشاره دارد به محل خواسته شدن يا همان دل. شايد چون زياد كاربرد ندارد به نظر اشتباه آمد...

درباره ي نمي بينند با شما شاعرگرانمايه موافقم و اصلاحش كردم
سپاس بيكران و لطفتان مستدام
بازدید امروز : 5,084 | بازدید دیروز : 11,772 | بازدید کل : 121,759,101
logo-samandehi