ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



یادگار 88
چند دوبیتی
زمستان رنگ و بوی باغ را برد
به غارت آرزوی باغ را برد
دریغا سبز همدست خزان شد
دریغا آبروی باغ را برد
 
در این دستش سمن، آن دست یاس است
نه از بوران خبر، نه حرف داس است
خزان این بار با شادی می آید
گمانم کاسه زیر نیم کاسه است
 
بگو بی کم بگو بی کاست باشد
دلم آنگونه که می خواست باشد
اشارت کرده با دست چپش یار
کدامین راه راه راست باشد


چند رباعی
 از این همه کمّ و کاستش می ترسم
از راه چپ تو راستش می ترسم
بقال محله را بگویید که من
از ترشی طعم ماستش می ترسم
 
امروز که دست های شب رو شده اند
وجدان ستاره ها ترازو شده اند
دنبال بهار دیگری باش خزان
اینجا خس و خاشاک تو جارو شده اند
 
از این همه حرف بی سر و ته سیریم
داریم میان یاوه ها می میریم
گیرم به تورأی داده باشیم همه
رأیی که نداده ایم پس می گیریم
 
بلوا کن و خسته کن خیابان ها را
بگذار به روی آبرویت پا را
اصلا دل دردمند ما را بشکن
اما نشکن حرمت عاشورا را
 
دیدی که هیاهوست و گشتی راهی
آخر چه ز جان کشورم می خواهی؟
بربند بساط تور و قلابت را
این آب گل آلود ندارد ماهی
 
نه مانده ز گل نشان، نه از عید نشان
سبزید و ز سبزه ها ندارید نشان
دیگر به لباس سبز گل مشکوکم
از بس درِ باغ سبز دادید نشان

کلمات کلیدی این مطلب :  فتنه ،


   تاریخ ارسال  :   1391/10/9 در ساعت : 14:7:10   |  تعداد مشاهده این شعر :  925


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مصطفی پورکریمی
1391/10/9 در ساعت : 19:33:31
آفرین آقای فردوسی عزیز بسیار زیبا و مقتدرانه بودند
عباس خوش عمل کاشانی
1391/10/9 در ساعت : 16:5:52
سروده های فاخرتان در قالب رباعی و دوبیتی مناسبتی بود و اگر امروز نهم دی درج نمی شد مناسبتش می گذشت و به این دلیل با وجود داشتن پست در صفحه ی اصلی پستی دیگر به خود اختصاص داده اید.این را می دانم و گفتم تا ابتدا به ساکن نگفته باشم وقتی شاعران سایت پستی به روز دارند نبایستی پستی دیگر به خود اختصاص دهند.البته من بالشخصه دوست می دارم شما و امثالتان نه دو پست که چند پست داشته باشند تا لااقل همیشه شعرخوب بخوانیم و خوانش شعرهای ضعیف بی ارزش کلافه مان نکند اما چه می شود کرد که مقرره ی سایت است و اگر رعایت نشود بیم آن است که همان ضعفاء بی پرده وارد شوند و پستهایی را اشغال کنند و وقتی هم تذکر بدهی بگویند چه فرقی بین ما و فلانکس است؟....العاقل یکفیه الاشاره....وبدرود
.......................

سلام جناب استاد خوش عمل بزرگوار

راستش را بخواهید دقیقا همین است که فرمودید. صبر کردم ببینم شعر قبلی ام از صفحه اول خارج می شود یا نه، ولی داشت موعد این شعر می گذشت و من هم باید از خانه می رفتم بیرون. این شد که این لاجرم از مقررات سایت تخطی کردم. خلاصه این یکبارش را زیر سبیلی رد کنید
محسن کاویانی
1391/10/25 در ساعت : 14:30:20
زیبا بود علی جان
مجید هادوی
1391/10/9 در ساعت : 14:20:32
بلوا کن و خسته کن خیابان ها را
بگذار به روی آبرویت پا را
اصلا دل دردمند ما را بشکن
اما نشکن حرمت عاشورا را
احسنت. خیلی خوب و درست گفته اید.
ممنون
امیر سیاهپوش
1391/10/9 در ساعت : 15:45:12
آفرین آفرین مرحبا برادر
علی حبیب نژاد
1392/2/6 در ساعت : 1:28:33
درود برادر
الحمداله هم اعتقاد و هم فکر هستیم...
زنده باد
بازدید امروز : 3,198 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,718,666
logo-samandehi