سلام. از جذابیت های این غزل ردیف وقافیه آن است وجود هجاهای بلند در قافیه وردیف وهمچنین حرکت مکرر هجا هایی که صدای «آ» و سپس«ای» وبعداز آن دوباره«آ» در واژه های قافیه وردیف اوج وفرودی زیبا ایجاد کرده است که برای مخاطب جذابیت دارد وباعث دلنشینی غزل میشود.
اما در رساندن پیام مصراع ها شاعر قدری به پیچیده گویی روی آورده است وگاهی ترکیب هایی در ابیات دیده می شود که از صراحت وسادگی شعر می کاهد وبعضی نیز ضعف تالیف دارد:
استفاده کردن از به بجای بر ... خبر ماندن عطرش به پر و بال نسیم ودیگر ماندنعطر بر پر وبال نسیم هم جالب به نظر نمی رسد
یا در این مصراع:بر قدمهاش نهاده لب پیشانی را لب پیشانی کجاست؟ غیر از این است که فقط برای پر کردن وزن آمده است؟
یا در تعبیر پرزدن جبرئیل. با نفس پر زدن یعنی چه؟
در کل غزل زیبایی است وبه خاطر هماهنگ بودن وزن با محتوا وموفقیت ردیف وقافیه مخاطب اشکالات شعر را نمی بیند.من فکر میکنم اگر شاعر تغییراتی در آنچه به نظر آمد بدهد شعری زیبا وبی نقص خواهد بود.

در این غزل کوتاه که می توانست گسترده تر باشد بیت سوم جای حرف دارد.اول این که تناسب چندانی با دیگر ابیات ندارد و ثانیا از حیث افعال-ماضی و مضارع- رنج می برد .حال بگذریم از اینکه «لب پیشانی» ترکیب جالبی نیست.بیت ماقبل مقطع نیز چنگی به دل نمی زند و دچار لکنت هم شده است.

فاطمه عزیزم همیشه از خواندن اشعارت لذت می برم
آغاز صبح مسلمانی بر همه مسلمانان جهان مبارک باد
بسیار زیبا سرودی بانو

سلام بر فاطمه ی عزیز
بسیار زیبا بود
شاعرانگی ات مستدام...

این مصرع را دوست داشتم :مکه با دیدن چشمان محمد دانست
باید آغاز کند صبح مسلمانی را

قبول درگاه پیامبر اعظم باشه ! همین کافی است !

آمده اهرمنان را به اسارت بکشد
دست انسان بدهد مُهرِ سلیمانی را
دست مریزاد بانو

بسیار زیبا بود...

احسنت
بسیار زیباست