ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عشق رعیتی

فکر کن آنچه نمی خواسته ای آن بشود
کوزه در آب زدن اول جریان بشود
 
غرق افکار خودت باشی و ناگاه در آب
صورت دختر رؤیات نمایان بشود
 
(همه ی عمر هم از عشق فراری باشی
می شود آنچه مقدر شده است آن بشود)
 
چشمه خشکش بزند مثل تو و او برود
برود در افق از چشم تو پنهان بشود
 
فکر و ذکرت بشود اینکه مبادا عَزَبی
به نگاهش گذری هم شده مهمان بشود
 
طرفِ چشمه ی ده چشم چران بسیار است
نکند موقع تن شستن عریان بشود
 
آدم از دست گل صورتی پیرهنش
باید آخر به کجا دست به دامان بشود!؟
 
مادرم گفت: "نشان کرده ی خان است پسر
نمی آید که عروس تویِ دهقان بشود!"
 
هرکسی صحبت مادر نرود در گوشش
حقش آن است که یک روز پشیمان بشود
 
عاشقی کار دل بچه رعیّت ها نیست
می برندش که عروس پسر خان بشود

کلمات کلیدی این مطلب :  عاشقانه ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1391/11/8 در ساعت : 18:52:41   |  تعداد مشاهده این شعر :  1980


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عبدالله امان
1391/11/8 در ساعت : 21:50:18
سلام بر شاعر عزيز شعر تان عالىست
مصطفی کارگر
1391/11/9 در ساعت : 13:43:14
سلام. خیلی قشنگ بود. احسنت. فضای جدید و نویی داشت.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/11/9 در ساعت : 0:18:52
زن گرفتن غم سختی ست ولی سخت مگیر
سخت هرجا که فشارش دهی آسان بشود

سلام و عرض ارادت جناب فردوسی عزیز ، زیبا ،خواندنی و دوست داشتنی بود . شاعرانگیتان مستدام
...................

سلام جناب استاد نجوا

ممنون از بیت زیبایتان و البته از این همه لطف و مهربانی
وحیده افضلی
1391/11/9 در ساعت : 13:29:42
خیلی زیبا بود جناب فردوسی
مصطفی پورکریمی
1391/11/9 در ساعت : 23:1:43
آفرین جناب فردوسی عزیز بسیار زیبا و دلنشین بود
عبدالجواد صادقی حسن آ بادی
1391/11/16 در ساعت : 23:57:22
این زمان ، معجزه باید که رعیت زاده
تازه داماد یکی ، کاخ نشینان بشود

جالب بود.
سارا وفایی زاده
1391/11/9 در ساعت : 10:8:53
سلام جناب فردوسی
زیبا بود

نگران نباشید حرف مادرتون رو گوش کنید شما هم داماد می شید...(البته اگه مجرد هستید)
................

سلام خانم وفایی زاده

من چند سالی میشه که دیگه از دم چشمه آب نمیارم. آخه خانومم اجازه نمیده!
ابراهیم حاج محمدی
1391/11/10 در ساعت : 18:37:0
درود جناب فردوسی عزیز
سروده ی دلچسبی بود خواندم و لذت بردم . زنده و شاداب باشید / یاحق
بازدید امروز : 3,084 | بازدید دیروز : 14,006 | بازدید کل : 121,732,558
logo-samandehi