بازکن چشم که چون فصل جدیدی شده است
کوچه ها موسم ِ باران شدیدی شده است
رودبا همهمه ی رویش و سرسبز شدن
باد درگیر به یک طره ی بیدی شده است
مرد باران زده ای بادل روشن شده گفت
آی مردم به خدا صبح سفیدی شده است
باغ بر قامت خود جامه ی گل را می بست
قاصدک گفت که ایام سعیدی شده است
بعد آن فصل سیاهی که تمامن یخ بود
شکر ایزد که چنین صبح سپیدی شده است
مجتبی اصغری فرزقی (کیان)مشهد
وبلاگ :http://mo1351.blogfa.com/
وبلووو