ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



برای منتظر الزیدی...
این اولین سروده ی من است که از قضا سال هشتاد و هفت مقام اول کشور در مسابقات دانش آموزی کشور رو برایم به همراه آورد. از این شعر خاطرات خوبی و زیادی دارم. تقدیم به منتظر الزیدی:



رفتی که انتقام خدا را بگیر ی از...

حق و حقوق تام خدا را بگیری از

نان و نمک نبود، نباشد؛ به جای آن

داروی التیام خدا را بگیری از...



تا گفت او "دموک..." تو به او خیره تر شدی

"دموکراسی" که گفت تو به یکباره کر شدی

از جمله های شیطنت آلود و یاوه اش

بیخود شدی تو از خود و از کوره در شدی



گفتی که گربه های محل بی حیا شدند

وارد به ظرف دیزی ما گربه ها شدند

بعد از زبان و گردن و پاها و استخوان

خواهان سر کشیدن کوکاکولا شدند



یادت به یاد مادرت افتاد یا پدر؟

آخر چه شد که پر شده قلب تو از شرر؟

آخر چه شد که خیس شده چشم های تو؟

دیگر بس است عکس، گزارش، خبر، خبر...



آن موشک زمین به هوایی که با تو بود

مشتاق بود تا که بیاید بر او فرود

فرمان آتش است و صدا... دود و بعد از آن

آتش گرفت هر که در آنجا نشسته بود



حالا تو انتقام خدا را گرفته ای...

حق و حقوق تام خدا را گرفته ای...

نان و نمک برای تو نابود شد ولی

داروی التیام خدا را گرفته ای....
کلمات کلیدی این مطلب :  برای ، منتظر ، الزیدی... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/3/28 در ساعت : 15:44:5   |  تعداد مشاهده این شعر :  1085


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 4,382 | بازدید دیروز : 11,772 | بازدید کل : 121,758,399
logo-samandehi