« نقد » بر « نسیه » و « رایگان »
چه کنم ؟ ؛ قدیمی هستم و قدیمی بودن گرچه مزایائی چون تحصیلات ، تجربه و تخصصِ بیشتر می تواند داشته باشد؛ امٌا طبیعتا" معایبی هم داشته و دارد که خواجه شیراز فرموده است :
چون پیر شدی حافظ از میکده بیرون شو
و این مسئله بسیار بسیار بیشتر از حوزه ی علم ، در عالم هنر و ادبیٌات صدق می کند . سرودن شعر بنا بر احساس و خواندن و پسندیدنِ آن بنابر « سلیقه » است ؛ و سلیقه ی کسانی که به سنین بالا رسیده اند معمولا" از سلیقه ی اکثریٌت افراد جامعه ایشان متفاوت است .
تقریبا" همیشه همه ی شعرهای این سایت را می خوانم و گاه به گاه که فرصتی می یابم به « اظهار نظر » در باره آنها می پردازم که گرچه می تواند به « نفد تفسیری » تعبیر شود ، امٌا چنین ادعائی ندارم . بیشتر معتقد به اولویت اساسی « نقد دانشگاهی » یا به اصطلاح « نقد ادبی » هستم که آنهم به جز معدودی در مجله های سخن ، وحید و یغما در حدود 40 سال قبل از این جای دیگری مشاهده نکرده ام و نمی کنم .
در نقد کردن یک شعر، ناقد می بایست به تمام جوانب شعر ( از روانشناسی و جامعه شناسی و قواعد ادبیِ اجتماعی ، که جزئی از آن را قواعد شعری تشکیل می دهند، و تا سیاستگزاری و استراتژی و جهانبینی الهی و غیر الهی ، و...) آگاهی داشته باشد که این مهمٌ جز با تحصیلات تخصصی مربوطه ، و نه صرفا" کسب مدارکی کم اعتبار ، تا سطح دکتری و فوق دکتری حاصل نمی شود ؛ و داشتن دانشی یکصدم در این رشته جز به « نقد » ی یکهزارم نمی انجامد ... که گفته اند :
رنج خود می دهی و زحمت ما می داری
به جای این که فایده داشته باشد مسلما" زیان آور است .
با اینهمه هر آنکس که شیوه های به اصطلاح نقد را آموخت و دکتر و پروفسور شد نمی تواند ناقدی کامل باشد ؛ چرا که چه بسا تحت تاثیر تمایلات شخصی ، منافع شخصی ، یا اغوای بد اندیشان قرار گیرد و « ابزار سازنده » نقد را به ابزار تخریب رقیب یا غیر رقیب ... تا به مصداق « شمشیر در کف زنگی مست »... و انهدام کامل تبدیل کند ؛ به ویژه ناقدی هرچند تحصیلکرده و مجرٌب ، امٌا متعصب ، متحجٌر و خشک مغز که اصرار بر اعمال سلیقه شخصی و گروهی خود در نوشته و شعر دیگران داشته باشد و بسیار بیش از آنکه یک ناقد عاقل و منطقی و مصلح داشته باشد نمونه ای است از استعداد شدٌاد و نمرود و ... تا ابو سفیان و ابولهب و« ابوجهل ملعون » .
و امٌا نه تنها به نظر این حقیر فقیر سراپا تقصیر ، ، بلکه بنا به تجربیٌات مکرر تاریخی ، شاعر می تواند شوریده باشد ، شیدا باشد ، فردوسی باشد ، خیٌام باشد ، حافظ و تا استاد شهریار باشد ، و ابتدا ، و خواه نا خواه ، به محکمه عدل الهی برود ، و آنگاه به محاکم مورد قبول جامعه با کارشناسان ادبی در دادگستری ... ولکن نقد بریک یا چند شعر وی نه می تواند حجٌتی در حوزه اجتهاد باشد و نه حکمی در محکمه ی انعقاد . نقد ، به مزایا و معایب یک شعر از دیدگاه ادبی می پردازد و لاغیر . اتهام به شعر و هتک حرمت شاعر را نقد نمی خوانند ؛ نام های دیگری دارد ...
در چارچوب فرهنگ ایرانیِ مبتنی بر « ادب » و به ویژه « ادبیٌات » غنی فارسی ، نقد کردن ، خود جزئی از فرهنگ و ادب است ؛ جزئی از حجٌت و اجتهاد ، در این رشته و نه در رشته ای دیگر ، است که می بایست جدٌی گرفته شود ، بسیار هم جدٌی گرفته شود، در دانشگاهها تدریس شود، و جوانانی که استعدادی پاک و حقیقی در این راه دارند پر و بالی بیابند و آینده سازی کنند؛ و برای چنین جوانانی که با کمال تاسف و تالم تا به امروز ندیده ام از همین امروز پیام می گذارم که :
« شرط اوٌل قدم آن است که » عاقل باشی
چارچوب فرهنگ ایرانی مبتنی بر ادب است و والاترین مرتبه ی ادب ، چنان که به اثبات هم رسیده است : عرفان . اگر تحصیلکرده ای خردمند ، و بنابر این پاک و منصف ، زیبائی ها را ببیند و از هوای نفس بپرهیزد ، به اعتلا می رسد و به اعتلاء می رساند .
سال قبل سلسله یادداشتهائی در باره « تعریف شعر » ، « شعر ایرانی و مذهبی » و نقد شعر به معیار جهانی آن تحت عنوان « نقد شعر » در این دفترآوردم که وضوحا" سایت آنها را نخواست و نیمه کاره نهادم . یادداشتی نیز در باره عرفان و مراحل عرفان ، تحت عنوان « هفت شهر عشق » در این سایت نهادم و شعری به دنبال آن که که مطالعه بهتر از آن را برای هر شاعر جوان و نیز هرشاعر خود شیفته و فریفته ضروری می دانم .ناقد نه تنها باید از اصول نقد ادبی در جهان به حدٌ کافی مطلع باشد ، در شعر ایرانی و به خصوص ایران اسلامی کتاب های نهج البلاغه و مکارم الاخلاق را به ضرورت مطالعه کرده باشد ، و منطق استفاده از« اسناد و مدارک صحیح و مورد قبول اکثریٌت جهانی » را بداند ، بلکه لازم است در « مرحله عشق » و حتی الامکان در مرحله « معرفت » یا لااقل درمرحله « طلب » باشد ... که شخصا" بسیار کمتر از اینها هستم و به خصوص تحصیلاتی کافی و تجربیٌاتی وافی در نقد و نقد نویسی نداشته و ندارم ؛ بنابر این به خود اجازه نقد نویسی در این سایت یا سایر سایتها و مطبوعاتی که « گاه به اصرار» ، دعوت کرده اند را ندارم . اصولا" تخصص و حرفه ی من چیز دیگری است .
همکلامان بسیار عزیزی که بدون ذکر نام خود پیام داده اند که « آیت اللهی تبعیض می گذارد ، انصاف را رعایت نمی کند و فقط برای معدودی « اظهار نظر » می گذارد » بنده را شرمنده فرموده اند ؛ امٌا :
1 - اینان بگمانم بیشتر در طلب « ویرایش فنٌی » شعرشان هستند که باز بگمانم مدیران سایت چنین امکانی را با حضور گروهی ذیصلاح برای آنان فراهم کرده باشند و بنده در این امر هم خود را متخصص و بنابر این ذیصلاح نمی دانم . « اظهار نظر» همانطور که از نامش بر می آید نه به معنی ویرایش و پیرایش است و نه حتی آنچنان « نقد تفسیری » ...
2 - بنده ی کمترین ، به ویژه از آنجا که « مامور موظف » نیستم ، حق دارم که آزادانه و سلیقه ای رفتار کنم ، درست مثل اکثر قریب به اتفاق سایر اعضاء سایت .
3 - در باره شاعران انتخابی به اصطلاح « اثبات شیء نفی ماعداء نمی کند » و اگر ذیل اشعارارغوان- وحیده افضلی - اقبالدوست - بینش - پورکریمی - حاج محمدی - دلخوش - رضائی - سعادتخانی - سلیمانی - شکری فرد - شیوا - صفائی - عبداللهی - عرفانیان - مستشار نظامی - معارف - میرزائی - میرزاد - نبوی - نجوا - نجفی نوکاشتی - نظری بقاء - وثوقی - و ...ولی زاده و...و... نظر می گذارم به این معنی نیست که اشعار ابوطالبی - اسماعیلی - اصغری - حامدی - سعیدی راد - سنگری - طراوت پور - قزوه - کرمی - محمدی را نخوانم . مگر می شود که کسی در سایت باشد و اشعار استاد قزوه و حتی اشعار استاد سعیدی راد را نخواند ؟! .
4 - شاعران قابل و مشهور در تمام جهان دارای ناقدانی قابل و غالبا" مشهور هستند که در نقد شعر آنان وقت می گذارند و تخصص می یابند و مثلا" می شوند « شفیعی کدکنی شناس » ، « قزوه شناس » و در مورد چنین شاعرانی اظهار نظرهای کوتاه و سرسری به هیچ وجه پسندیده نیست . اینهم یک کمبود اساسی ما ؛ چه کسی واقعا" « شفیعی کدکنی شناس » است ؟ کدام مدعی جوانِ نقد در این کشور به دنبال این رفته است که نقد اشعار سی ساله - چهل ساله استاد قزوه را موضوع تز دکتری خود قرار دهد ؟ ؛ « هزار نکته باریکتر زمو اینجاست ...
5 - به منظور رفع بخشی از سوء تفاهم قرار است شعرهای گزیده خود را تحت عنوان « شعرماه - فروردین » در اینترنت بیاورم که شاید در این سایت هم بیاورم و چون جائی در صفحه پیشخوان نخواهم داشت در زیر پیشخوان ...با تاکید بر آنکه انتخابی های بنده هم طبیعتا" حاصل « سلیقه فردی » خواهند بود و بس ! .عریضه تمام و... والسلام .