ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شاید همین روز ها از غصه بمیــ...رم!

این گرد و غبار بی حوصله
عنکبوت ها
تارهای محکمشان
مبل های جهیزیه مادرت
گنجه ای که کتاب هایت را در آن می گذاشتی
کارتن اسباب بازی ها
همه چیز خوبست...

...و آفتاب هر روز از دریچه نزدیک سقف
می افتد روی دسته گلی که دست نخورده خشک شد
بعد می تابد به پیانوی کهنه ات
 به سماور ذغالی مادربزرگ
به من ...
 آخر سر هم پهن می شود روی دیوار
و از گوشه چپ کنج سقف می پرد
همه ، حالمان خوبست
و هستیم تا بیایی
سماور گفته که می خواهد
برایت بهترین چای را دم بگذارد
مبل ها دست به سینه منتظرت نشسته اند
کتاب ها می خواهند باز بخوانی شان
و پیانو می خواهد برایت
پاییز طلایی بنوازد
فقط منم که دلشوره دارم
شاید هم همین روزها دیگر
 از غصه بمیرم
نیستی...
و چه انتظاری می رود
از آلبوم کهنه ای
که عکس هایش گم شده اند؟

===============
بی بی سمانه رضایی

کلمات کلیدی این مطلب :  پیانو ، آلبوم ، غصه ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1392/2/29 در ساعت : 21:30:41   |  تعداد مشاهده این شعر :  1156


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید حکیم بینش
1392/2/30 در ساعت : 19:57:58
روایت زیبا و غم انگیزی بود.
توصیفها شاعرانه و کمی داستانی بود. این یک داستان کوتاه زیبا بود به نظر من. حالا نمی دانم.
موفق باشید.
بازدید امروز : 6,992 | بازدید دیروز : 11,772 | بازدید کل : 121,761,009
logo-samandehi