ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



پایان جنگ ...
" دیگر سربازی از جنگ باز نمی گردد."
زن روزنامه را باور نداشت
هر روز شیشه ها را
پر از مربای به می کرد
مرد اما،
به شاخه ها دست می کشید
تا عصاترین را بیابد...
کلمات کلیدی این مطلب :  پایان ، جنگ ، ... ،

موضوعات :  اجتماعی ، ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1392/3/13 در ساعت : 13:11:59   |  تعداد مشاهده این شعر :  960


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  كيان     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام و عرض ادب


زيبا بود و


با ايجاز كامل

ياعلي

كيان
نام ارسال کننده :  قلم نوین     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سایت آنات رو دیدین چه ساده ازمون گرفتن؟؟؟ شعراتون و تصویرتون هنوز به یادم بود...
علی‌رضا پیش‌بین
1392/3/13 در ساعت : 18:19:36
با سلام به خانم محمد صالحی

خوب بود.
اگر زن با روزنامه ، شیشه ی پنجره را پاک می کرد تا مسیر بازگشت فرزندش را شفاف تر ببیند ،بهتر می شد. یا گلدانی از گل نرگس بر پنجره بگذاردهم نماد بازگشت یک غایب است.
علی‌رضا پیش‌بین
1392/3/13 در ساعت : 18:19:34
با سلام به خانم محمد صالحی

خوب بود.
اگر زن با روزنامه ، شیشه ی پنجره را پاک می کرد تا مسیر بازگشت فرزندش را شفاف تر ببیند ،بهتر می شد. یا گلدانی از گل نرگس بر پنجره بگذاردهم نماد بازگشت یک غایب است.
تارا محمدصالحی
1392/3/17 در ساعت : 19:15:15
سلام جناب پیش بین
ممنون از حضورتان
این هم نظری است از جانب شما و محترم ...
محمدرضا سلیمی
1392/3/17 در ساعت : 14:20:27
سلام
فضاسازي بسيار خوبي داشت
مرحبا
لذت بردم
تارا محمدصالحی
1392/3/17 در ساعت : 19:23:22
سلام جناب سلیمی
سپاس از حضورتان
زیبا خواندید
سبز باشید
محمد زارعی
1392/3/17 در ساعت : 12:0:54
یاد این افتادم؛
«غمگینم
چون پیرزنی که
آخرین سربازی که از جنگ برمیگردد
فرزندش نیست...»
به همین خوبی بود،
سلام و لبخند...
تارا محمدصالحی
1392/3/17 در ساعت : 19:22:16
سلام جناب زارعی
سپاس از حضورتان
پاینده باشید
رضا محمدصالحی
1392/3/13 در ساعت : 14:31:32
سلام و عرض ارادت

بسیار زیبا و مفهومی

درود بانو
کم پیدائید؟
تارا محمدصالحی
1392/3/14 در ساعت : 20:23:24
سلام جناب محمدصالحی بزرگوار
ممنون از خوانش
بله کمی گرفتارم و کم سعادت
حمیده میرزاد
1392/3/16 در ساعت : 1:51:57
سلام بر تارای گلم

بسیار به دلم نشست..

احساسهای پاکت ستودنی است.
تارا محمدصالحی
1392/3/17 در ساعت : 19:24:43
سلام میرزاد عزیزم
به مهر می خوانی ام بانو
پاینده باشی
محمدرضا جعفری
1392/3/14 در ساعت : 10:4:19

با سلام
دست مریزاد
روزی عرب بادیه نشینی خدمت رسول خدا رسید و از کم آبی شکایت کرد. رسول خدا دعا کرد و باران فراوانی آمد. مردم اشعار ابوطالب را به خاطر آوردند که گفته بود:«رسول خدا آن چهره نورانی است که از ابرها به برکت او باران می‌بارد.»
در این وقت مردی از بنی کنانه ایستاد و اشعاری را در مدح رسول خدا سرود.
پیامبر فرمود:«خداوند برای هر بیت شعر تو، خانه ای در بهشت برایت قرار دهد.»
تارا محمدصالحی
1392/3/17 در ساعت : 19:16:57
سلام جناب جعفری
سپاس از حضور سبزتان و مطلب زیباتان
پاینده باشید
سید نقی عباس «کیفی»
1392/3/20 در ساعت : 4:57:1
سلام
شعر بسیار زیبایی بود.
موفق باشید.
تارا محمدصالحی
1392/3/20 در ساعت : 13:5:16
سلام
زیبا خواندید گرامی
ممنون از حضورتان
سبز باشید
بازدید امروز : 663 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,716,131
logo-samandehi