آشنای دور آقای ایزدی عزیز :
گاه پاسخ دادن اجباری به یک موضوع علاوه بر وقتی که می گیرد به نوعی ادامه مکالمه و بسط آن می شود بدون اینکه لزومی باشد در اینگونه زیاده گویی های از سر پر وقتی ! روشن می گویم که رفتار ادبی دوستان منتقد سایت را رفتاری حرفه ای نمی بینم . اول اینکه اگر نقدی متوجه شعری باشد و بنده یا دیگری مطلبی در ذیل نوشته باشیم – درست یا غلط – منتقد بعدی در نقد شعر حرف هایی اگر دارد گفتنی خواهد بود نه اینکه مخاطبش من منتقد و نکته هایم باشد . حضرتعالی و دیگر دوستانی که پنهان و آشکار در روند جریان نقد سایت دخالت دارند بنظرم رعایت این نکته برایشان مهم است که با یکی به نعل و یکی به میخ زدن در کار نقد ، فضایی برای گفتمان جدی پیش نمی آید و نتیجه ریزش دوستان منتقد و شاعران خوبی می شود و رفتار عزیزات تهمت " غیر حرفه ای بودن " را متوجه سایت می کند . شاهد بوده اید که بسیاری از دوستان شاعر و منتقدی بوده اند که قبلن حضور داشتند و دیگر نیستند یا حضورشان کمرنگ است . شاید دلایل دیگری نیز باشد اما بنده از منظر خودمان حرف می زنم . نقد خوب منجر به شعر خوب می شود . اما ظاهرن حواشی خاصی چون :
- تایید نظر یا شعر دوستان جهت ایجاد علقه و علاقه
- خوشم امد گویی های نابجا جهت یارگیری های نوچه پرورانه
- اظهار فضل های گاهن عجیب و دور از منطق جاری در تولید نظریات فرامتنی
- خود بزرگ بینی های سنی و مدرکی و موقعیتی و ...
- تایید یا تشویق بی جهت اشعار ضعیف صرفن جهت خالی نبودن عریضه ی ادبی
- استفاده از تریبون سایت جهت مطرح شدن به عنوان فلان و بهمان ...
- عدول از هنجار های شعری جاری با عناوین خود ساخته و خود پرداخته
- رد یا بیشتر قبول شعریت آثار با توجه به شرایط شاعر !!!
- در نظر داشتن هزار و یک جنبه جهت اینکه بگوییم فلان شعر ضعیف یا ... است
- انتخاب گاه یک سویه برخی اشعار در ستون شعر های منتخب و تزریق نوعی نگاه به جو سایت
- قائل شدن حق شاگردی ، استادی ، مرادی ، پیری و ... عمده و خرده در حق دوستانی که وضعیت ادبی شان در شعر معاصر دیروز و امروز مشخص و تعریف شده است
- و مهمتر ، پس زدن و توجه نکردن به زبان نقد وشعر جاری و ساری در فضای ادبی اکنون و محوریت قرار دادن " خود گویی و خود خندی " به جای نقد اثر
- ....
جناب ایزدی ، شعر معاصر خوب یا بد ، شعری ست که در امروز ایران جاری است ، قالب ها و سبک های مشخص خود را دارد ، جریان ها و آدم هایش را ، حتا حاشیه ها و مشکلات خود را .
ابزار قرار دادن یک موقعیت ادبی برای تبیین یا ترغیب یک وضعیت خاص عاری از حرفه ای گری است . دوستان بیشتر از " راست می رنجند " تا توصیه های غیر مسئولانه یا سکوت های معنا دار .
ادبیاتی که بنده در آن می زیم در شعر کلاسیک ، نئو کلاسیک و اخیرن مدرن و پست مدرنش معیار هایی دقیق و تالیف شده برای نوشتن و نقد شدن دارد و چنان دقیق می شود نظر داد که مو لای درزش نرود به شرطی که دو امر پیش فرض باشد یکی جامعیت علمی منتقد و آشنایی او با " زبان شعر دیروز و امروز " و دیگری رعایت اصول نقد بر مبنای نظریات حاکم بدان .
دوستان شاید به دلیل جذب بیشتر مخاطب معیار اکنونِ جاری شعر امروز را در نظر نمی گیرند و عمومن نقدشان اثر محور و در حال و هوای غالب سایت است . پس پیشرفتی نیز شاید در حد سایت اتفاق بیفتد اما کورسویی به جامعه بزرگتر ادبی ندارد . بزرگوار ! خط و ربط های امروز ادبی مشخص و مرزبندی شده اند گیرم تعدادی ایده آلشان فضای " گلخند ِ حوض و هندوانه و شمع و حافظ و نکته سنجی مراد و بذله گویی مرید و نغمه پردازی عمر و زید " باشد ، که در جایش مدینه ی فاضله ایست دیدنی ، اما فضای عمومی شعر سایت کجا و منفک کردن بحث نقد و نقادی در فضای آن کجا . به نظرم مسئولین محترم سایت عمیقن به لزوم وجود نقد در جامعه ادبی پی برده اند که فضایی مجزا را بدان اختصاص می دهند و هر وضعیتی ساز و کار خویش را می طلبد . بنده فضای نقد راجدی تر از این می دانم که به خود اجازه ی نظر پردازی بیشتر از چند سطر بدهم زیرا با اینکه هستی و بودنم از دیرباز در گرو ادبیات بوده است اما نقد حرفه ای شعر دوستان را مهمتر از نوشتن چند سطر " نقد تفسیر گرایانه ی من محور " و نه نقد معیار قانونمند می دانم و چون وقتش را ندارم کمتر وارد جریان نقد می شوم و واقعیت آن است که نقد های آنگونه ام را برای مجموعه شعر هایی که دوستان از اقصی نقاط برایم می فرستند ، اختصاتص می دهم که هم نظرم بر مجموعه ای از اشعار باشد و نه دو سه تا شعر و هم نظر و نقدم ثبت شده برای دفاع از کارنامه ی ادبی ام باشد . اینگونه نظر دادن که در سایت متداول است مثل مشاوره ی آنلاین می ماند و متخصص می خواهد نه باسواد مطالعه کرده ی عمومی که مبادا اسکنجبین صفرا نیفزاید .
در مورد شعر سپید اما وضع آشفته تر می نماید ، از طرفی جریان شعر امروز آن که اتفاقن مبنای علمی متقنی برای دفاع از نوع نوشتارش هم دارد ( به دلیل کامل بودن سیر حرکت آن از لحاظ گرایش شعری آن از مشروطه تا کنون ) مورد شماتت برخی اهل ادب است به خاطر پیروی یا همسویی با جریان های ادبی جهانی ، و از طرفی به دلیل عدم آشنایی و بحث و نقد عمومی مباحث علمی و جریان شناسانه ی آن ، شیوه یا طرز خاصی از آن متداول گردیده که نه به راه رفتن کبک می ماند و پرواز کلاغ . سپید می نویسد در حالی که به جریان سپید نویسی امروز کشور که زاده و زایای زبانِ معاصریت آن است آشنایی ندارد یا کلن چیزی از آن نمی فهمد یا می فهمد و با اصول ادبی اش سازگار نمی داند !
سپید می نویسد با همان گرایش کلاسیک و نمی داند که این سپید نویسی جایی در جریان و اصرار می کنم جریان شعر سپید امروز ندارد زیرا آنچه معیار سرودن یا نوشتن چنین شعریست همپایی با اکنونِ آن است و اکنونی که در ناشران تخصصی آن منتشر می شود در مجلات تخصصی آن نقد می شود و ناخوداگاهِ زبان آن در نسل بعدی این نوع شعر اثر می گذارد . این نوع شعر سواد می خواهد ، نه سواد محفلی و مجلسی بلکه سوادی علمی و آکادمیک محصولی پیوسته و وابسته به علومی چون روانشناسی و جامعه شناسی و زبان شناسی . نقد آن نیز به تاسی همین منوال ادبی به گروه هایی به همین نام تقسیم بندی شده است . نقد روانشناسانه ، نقد ... داستان روانکاوانه ، شعر اسکیزوفرنیک و .... ( با درست یا غلط بودن چنین دیدگاهی کار ندارم ، که از مشروطه تا کنون ریشه های این نوع شعر در ادب غرب جا و مکان دارد وقس علی هذا ...) می خواهم بگویم آقا یا خانم شاعر ی که نثر هایی می نویسی زیر هم ، و با استفاده از آهنگ واژگانی ادبی زبان امروز فارسی و بارعاطفی ادبی کلمات متداول فکر می کنی که شعر سپید نوشته ای ... اشتباه می کنی اگر یکی از سایت ها یا مجلات تخصصی را باز کنی به مباحثی بر می خوری که چه بسا برای راوی آن " گنگ خواب دیده " و برای مستعِ " تمام کر " تازه و نامکشوف است . نقد این اشعار و نوشتن آنها به زبان شعر امروز سپید – درست یا غلط – تخصص می خواهد . به همین دلیل دایره ی مخاطبان و منتقدانش کم و محدود است و چه بسا مباحث امروزی چون " ساده نویسی و ..." فرار از همین گرداب محدودیت و عدم استقبال عموم است که شخصن نه بدان باور دارم و نه می خواهم تا جایگاه شعر در ساده نویسی تقلیل یابد که بحث این مجال نیست .
ساده می گویم این شعر امروز سپید ، خلاقیت محور است و علمی ، سواد می خواهد در حد بالاتر از مطالعه !
می ماند گرایش سپید نویسانی که بیشتر فرم اثر را گرفته و به منطق و روال کلاسیک ها نثر نویسی شاعرانه می کنند یا نهایتن نوعی از نثر – شعر را اجرا می کنند که آن هم تعریف خودش را دارد . این جریان است که اصول و مبنایی برای نقد ندارد ، چیزی بین قطعات ادبی و نثر های شاعرانه است و به نظر شخصی من جایی که سبک های متدول و مرسومی چون همین " قطعه ادبی " و ... هستند دلیلی ندارد که چیز هایی مشابه بنویسیم و اسمش را بگذاریم شعر سپید ! و معیار نقد شعر کلاسیک را برآن جاری کنیم و بحث از موسیقی وزن کلمات و واژه شناسی ادبی و ... داشته باشیم که چه ؟ نقدش کردیم !
عزیزم !
منطق ادبی حاکم چنین می گوید و بنده نیز حضورم در سایت بیشتر به خاطر علاقه و دوستی ام با برخی مسئولین سایت بخصوص عزیز ارجمند جناب قزوه است . به مقتضای زمانی که دارم سر میزنم ، می خوانم و گاه می نویسم . نه نوشتنم از سر خود خواهی و خود بزرگ بینی است که آن روزگاران را پشت سر گذاشته ام و نه بی تریبونی ... که لطف دوستان ادیب همیشه شاملم بوده است . دلیل شخصی دیگر حضورم در سایت " صداقت و زلالی " دوستانی از سایت است که شیوه و روش و منش آنها ، احوال اهالی دل و شریعتمداران دل آگاه است و در این وانفسای تزویر و دروغ مجال صداقت این افراد در نوشتن و سرودنِ شور آیینی شان خاطره شمعدانی های روضه حضرت رقیه ( س) خانه پدری را به یادم می آورد چه ، اندکند اهالی یک رو ... در هر گروه و مسلکی که باشند . در بسیاری از موارد که عزیزانی تحمل و تمرین شنیدن و مدارا را نداشته اند و به اشاره ای و نکته ای ، شمشیر طعنه و تهمت و ... کشیده اند و بی محابا با سوء استفاده از جایگاه سنی یا ... شان در صدد دفع آفت شده اند ، محبت دیگر عزیزان التیام این زخم های ناشیانه بوده است . جناب موسوی عزیز و یاران و انصارشان که به حق در جایگاه تبیین شعر آیینی زحمت فراوانی کشیده اند ، امید وارم از منظری متناسب تفکر آیینی شان به رفتار ادبی پرداخته به ما نیز فرصت ادب آموزی در پیشگاه ادبیاتشان عنایت فرمایند .