بی کسی تقصیر من نه،بلکه اقبال من است
تلخی ایام طعم قهوه ی فال من است
سردی پاییز من یک مدت سه ماهه نیست
برگ برگش زردی تقویم هرسال من است
سال های سال ماندم پشت پلک شب اسیر
حسرت مهتاب رویش نیز دنبال من است
مثل آدم ازبهشت اخراجی ام ،اما فقط
عشق حوا بهترین امید و آمال من است
باتمام تلخکامی ها حسود خیره سر
غصه دار از صورت بشاش و خوشحال من است
راضی ام برآنچه پیشانی نوشتم بود و هست
خنده ات با دیگران ، اخمت اگر مال من است
((هرچه پیش آید خوش آید ما که خندان میرویم))
درتمام زندگی این رسم و منوال من است
((مهدی زکی زاده قریه علی-تیر92))
تاریخ ارسال :
1392/4/16 در ساعت : 20:11:57
| تعداد مشاهده این شعر :
894
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.