ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عشق ای دروغ غمزده ! می خواهمت چکار؟

برگشت خورده ایم به آغاز روزگار
باید سلام کرد به دلتنگی بهار
در من حقیقتی ست که انکار کرده ای
عشق ای دروغ غمزده، می خواهمت چکار؟
 
یک صبح خوب اوایل اردیبهشت ماه
صبحانه ای به نام غزل صرف می کنیم
مانند کبک های زمستان سال پیش
سر زیر بی تفاوتی برف می کنیم
 
زر می زنیم باز که دنیا بهانه نیست
بی تو نفس ندارم و از این چرندها
بی عشق زنده ماندنم  امکان ندارد و ...
 دنیا خوشست با تن ناز لوندها
 
هی می کشد مرا تنش اضطراب تا
نصفم کند برای خدایان بعد تو
قربانی دروغ لبت  باشم و غمی
خنجر زند به جان پشیمان بعد تو
 
گرمای دست های مرا حس نکرده ای
در دست های پست تو حس هم نبود نه؟
ناباورانه عاشقی ات دور زد مرا
آن حلقه ی شکسته که مس هم نبود ... نه؟
 
اصلا نخواستیم که خورشیدمان شوی
از گرمی ات کپک زده ام ! نه! تو ابر باش!
کافور روی ابر، مهیاست شستشو
عمرت گذشته مرد! برو فکر قبر باش!
 
چشم تو چشمه ایست که آبشخور خران
رقص تو دیدنی ست! مگس! در مگس پران
با یک تبر به گردنه ی درد می زنیم
عشق تو تپه ایست که حیف از علف بر آن
 
دنیا کویر شن شد و ماهم شتر شدیم
ساعت، حدود فاصله هایی که پر شدیم
مردان قافله همه مردند ... بی خیال!
ماندیم و بعد مردنشان لاشخور شدیم
 
با گله ها صدای شتربان خسته ایست
راهیست راه عشق که پر تاب و پیچ تر!
ما لحظه های مضطرب استخاره ایم
بیخود دودل شدیم سر هیچ و هیچ تر
 
یک عصر بی نظیر در آبان سال بعد
از مهر در به در شده مان حرف می زنیم
از بهت نا امید بهاری که نیست ؟؟! نه!
از خوش خیالی خودمان حرف می زنیم
 
9 تیر 92

دوگانگی زبان در شعر عمدیست و برای تبادر دو فضای متفاوت استفاده شده یکی فضای قبل از کلاس درس یکی بعد از آن

http://7gereh.persianblog.ir
 

کلمات کلیدی این مطلب :  دروغ ، عشق ، استخاره ، درس ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1392/4/19 در ساعت : 19:27:4   |  تعداد مشاهده این شعر :  1176


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 4,356 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,719,824
logo-samandehi