سلام بر شاعر محترم
1-تمام ايرادهايي را كه جناب اقتداري بر اين شعر وارد كرد ه اند مورد قبول حقير نيز هست جز ايرادي كه بر بيت اول وارد شده است فعل به قرينه ي معنوي در اين بيت حذف شده است و به نظر مي رسد كه حذف نه مخل معناست و نه فصاحت و بلاغت
2-علاوه بر عزيز كه در اين شعر به صورت منادا به كار رفته است وزمينه براي ورود اين منادا اماده نشده است ؛امير مومنان در بيت اخر و مرد در بيت دوم نيز از چنين وضعيتي بر خوردارست
3-دربيت سو م نيز فعل دوختند به شكل ماضي مطلق به كار رفته است كه باتوجه به فضاي شعر بايد به شكل ماضي نقلي به كار مي رفت "دوخته اند "چرا كه در مصراع اول شاعر مي گويد هرچه كرسي قضاوت است يعني تا زمان حال هرچه كرسي قضاوتي كه هست چشم دوخته اند بر عدالتت و استفاده از فعل ماضي نقلي تا اثر فعل تا اكنون به مخاطب القا شود بهتر مي نمايد
4-نوعي واج ارايي با س و ش در شعر ديده مي شود و حضراتي كه دم از نقد علمي مي زنند بايد پاسخ گو باشند كه ايا به لحاظ فضا و كارد زباني اين .واج ارايي در راستاي طبيعت زبان صورت گرفته است يا خير
5-و اما در اين شعر دوبار كلمه مست به كارفته است كه منطقي توسط شاعر براي اين كلمه فراهم نشده است هميشه مست در كنار مقولات حسي تاثير گذار است واگر بخواهد در كنار مقولات ذهني مثل استقامت و رستگاري به كار رود حتما به يك واسطه ي تصويري نياز است
6-در اين شعر حدود پنج يا شش بار از "و "در اغاز مصراع استفاده شده است كه همه براي پر كردن وزن امده است و را برداريد توجه اين سخن حقير خواهيد شد
7-ضعف زباني د ربيت اخر در فعل رفته اي نمايان و واضح است رفته اي اگر در معناي ترك دنيا و شهادت حضرت علي بكار رفته است در بيت جواب گوي نياز مخاطب نيست
8- و اما جناب شاعر محترم !در شعر هر گونه ادعايي مجاز است يعني نمي توان از شاعر پرسيد كه چرا مدعي است روز روشن سياه است به شرط اينكه منطق و فضاي مناسبي براي طرح اين ادعا فراهم شود درتمام اين شعر اين منطق فراهم است يعني مي توان حداقل با مراجعه به روايت هاي بينامتني كه در شعر وجود دارد به اين منطق دست يافت به جز بيت و انچنان براي حفظ دين سكوت كرد ه اي كه فرشتگان ...
شاعر مدعي است كه فرشتگان سجده مي كنند بر نجابت حضرت علي اين ادعا يا بايد متكي بر روايتي فرا متني متكي باشد و يا زاييده تخيل شاعر روايتي فرامتن كه در اين حصوص وجود ندارد و براي بروز يك تخيل سالم و اصيل نيز فضا فراهم نشده است چنين فضايي وقتي فراهم مي شد كه بين سكوت و نجابت شاعر منطقي خود ساخته به وجود مي اورد وگرنه خيال پردازي در حد خيال بافي متوقف مي شود البته پر واضح است كه شان حضرت علي (ع) هز ار برابر بالاتر ازان است فرشتگان بر نجابتش سجده كنند وقتي پيامبر گرامي اسلام وي را بر دوش مبارك خود قرار مي دهد كه كعبه را پاك كند از وجود بت ها فرشتگان چه محلي از اعراب دارند اين جا بحث لياقت حضرت علي مطرح نيست بلكه موضوع توانايي شاعر مطرح است
9- واما در پايان شاعر محترم اگاه باشند كه اشارات مستقيم به ويزگي هاي ممدوح مشكل منطق روايي شعر را بر طرف مي كند اما در حقيقت نمره اي را براي خلاقيت و كشف شاعرانه نمي توان به شاعر داد توجه حضرت عالي را به شعري از موسوي گرمارودي جلب مي كنم كه چه طور از روايت هاي زندگي علي (ع) به كشف هاي شاعرانه رسيده است
10- واما در پايان بعضي از دوستان از جمله جناب نبوي در حيات خلوت فرموده اند كه نقدها علمي نيست و بيشتر نظر گاه دوستاني است كه نقد مي نويسند البته حقير كه خودرا ناقد نمي دانم ولي نوشته هاي بعضي از دوستان را خواند ه ام و اين كلي گويي حضرات را جفا برآنان مي دانم چرا كه در بعضي از نقدها اشارات درستي به مصاديق زباني و دستوري شده است و بحث نظر نمي تواند محل از اعراب داشته باشد
و اگر اين دوستان چهار چوب يك نقد علمي را نيز ياد اور شوند خيلي بجا خواهد بود تا بنده و امثال حقير وقت خود را بيهوده تلف نكنيم
برادران عزيز متوجه باشند كه اگر منظور ايشان از نقد علمي ان چيزي است كه در غرب رايج است يعني نقد ها فرماليستي و شكلي مبتني بر زبان شناسي كه شعر حضرات واويلاست يعني نو د درصد اشعار سايت ارزش نقد را ندارند حقير فقط و فقط شعر جناب وثوقي را شعري مي دانم كه ان نقد را بر مي تابد و گرنه اشعاري كه تصاوير ضربدري و مستقيم گويي و تكرار گذشتگان در ان ها بيداد مي كند كجا و نقد علمي كجا