ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



در خاطرات
مشتی صدای خودسر و چشمان خودپسند

در خاطرات یخزده ام راه میروند

در روزهای رفته ی من ایل مبهمی

هی سعی کرده اند به ابرازِ هر چه پند...

در خاطرات خط خطی ام آسمان ، سیاه ...

با ابرهای بی سروپایی که یک روند ،

پشت اتاق خلوت من گریه می شوند ...

( سهم منست آب و هوایی که درد مند ...! )

اما تو از تمامی اقوام روزگار

با من خودی تری ... "تو" ی آرامِ بی گزند ...

از سرزمین کوچک ما سر نمیزند

رفتارهای سرزنش و هرزه و لوند !

نزدیک تر بمان به منِ بغض و های های

(( بسیار خسته ام که برایم کمی بخند ))

وقتیکه روی شانه ی تو سر گذاشتم

دیگر غمِ زمین و کمِ آسمان به چند؟!!

...

این بوسه های ساکت ،اما هنوز هم

در هیچ کنج دنجی خلوت نکرده اند

شبها صدای خُرخُرِ خواب زمین چقدر

بیداریِ مرا و تورا میکشد به بند !

چشم حسود خاک نباید که میشنید

ما آهوانه در پی عشقیم و در کمند...

* * *

بیرون دوباره باد زمستان وزیده است

در را اگر که رفتی پشت سرت ببند ...

کلمات کلیدی این مطلب :  عاشقانه ، خاطرات ، گریه ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/6/5 در ساعت : 12:9:32   |  تعداد مشاهده این شعر :  719


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 8,357 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,723,825
logo-samandehi