یک خبر و سه شعر کوتاه:

مجموعه توصیف ساده لبخند و سکوت رو سال 85 تحویل ناشر دادم و بعد از کلی ماجرای نوشتنی و خوندنی سال 88 از ناشر تحویل گرفتم از همون سال85 اولین نوشته های اتفاق روی پل شکل گرفتن تا اینکه اواخر سال 89 مجموعه رو برای چاپ تحویل ناشردادم –کدوم ناشر معتبر بماند-  که سر مسایل مالی به توافق نرسیدیم – علی رغم اینکه ایشون مجموعه رو شانس کتاب فصل می دونستند-  . با همین مجموعه سال 90توی جشنواره ششم شعر فجر شرکت کردم که اتفاق روی پل موفق به برگزیده شدن توی جشنواره شد ، جشنواره ای که یکی از جوایزش و صد البته از دلائل اصلی شرکتم توی جشنواره چاپ مجموعه توسط وزارت محترم ارشاد بود.قولی که داده شد و اونقدر پشت گوش انداخته شد که زمان دولت دهم تمام شدو ... سرتون رو درد نیارم در همین حین مجموعه دیگه ای رو به نام شعرهای کوتاه بهاری - با حدود 90 شعر کوتاه - آماده کردم و بالاخره تصمیم گرفتم به چند دلیل ساده مثل محدودیت امکان نشر و پخش و البته شوق و اشتیاق فراوان برای عرضه مجموعه ای شایسته و قابل اعتنا این دو مجموعه رو با حذف و کنار گذاشتن تعداد زیادی ازشعرها در یک مجموعه تقدیم مخاطبان شعر امروز کنم . امروز کار صفحه آرایی مجموعه اتفاق روی پل تمام شده و داره مراحل چاپ رو طی میکنه ، مراحلی رو که قدم به قدم خواهم نوشت تا توی جریان کار قرار بگیرید ، توی جریان کار مجموعه ای که حاصل حدود هفت سال شاعری من و منتخبی ازشعرهای خوب دو مجموعه اتفاق روی پل و شعرهای کوتاه بهاری بوده و منِ قربان بهاری رو مدعی ارائه مجموعه ای بسیار خوب و قابل عرضه به مخاطبان جدی شعر امروز میکنه .

و اما سه شعر کوتاه از شعرهای کوتاه بهاری:

دریغ

دریغ کرده اند

حتی چند شاخه مصنوعی را

                                 از گلدان عتیقه

 شک

نمی خورد!

به این همه جنب و جوش

محبت

پذیرایی

شک کرده است

                  گوسفند پروار

 و شعر سوم که تقدیم شده به مهدی نورمحمدی عزیز

هوا

گله را گم

گرگ ها را سیر

چوپان را سر به نیست کرد

                         هوای دختر کدخدا