شده بوسه گاه باران , گل آفتاب رويت
بخر آبروي ما را به بهاي آب رويت
تويي آن يگانه خورشيد و منم شبي پر از من
تو بيا كه من بميرد به توان تاب رويت
شب و روز روي دريا به سماع و جست و خيزم
دل ماهي ام پريشان شده از عقاب رويت
شده ام شهيد چندم؟ تو بگو كه مي شماري
شهداي زنده و مردهء انقلاب رويت
لب بي سواد "فرياد" چگونه بسته باشد!
كه حديث عشق را خوانده ام از كتاب رويت