ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



کاربرای شهدادلی سوخته می خواهدوجانی تاول زده...

 

این روزها به هر طرف می نگری ، سیاهه ای می بینی از آدم هایی که همچون سیل به  سمت نقطه هایی که موضع هدف گذاری آن هاست، در حرکتند. گاه باخود می اندیشی،  مقصد این سیل به راه افتاده کجاست؟ وبراستی "به کجا چنین شتابان"؟ اما بازیافت پاسخ این سوال ، چندان دشوار به نظر نمی رسدودر این میان گاه این نقطه های به راه افتاده ، متأسفانه آرمان های مقدسی را نشانه گذاری می کنند! وازاین آرمان ها به نحوی شایسته، جهت تبیین خواسته های( به قول دکتر شریعتی) سنگریزه وار خویش ،بهره می جویند. یکی از این مقوله ها ،مقوله ی دفاع مقدس است که با نگاه های سهل انگارانه، امروزدرموقعیتی قرارگرفته است که دفاع از آن ضروری به نظر می آید.

پرسش از روایی وناروایی یک رخداد نیست ، که پاسخ به این پرسش، فرصتی دیگر می طلبد .اکنون بحث برسرآن است که چرا واکاوی درعرصه های دفاع مقدس آن چنان سطحی نگریسته می شود که مصلحت های به اقتضا ، با کمترین دانشی وکمترین ابزاری دراین عرصه پای می نهند ودر پایین ترین شکل قلمدادی اش، به خیل عظیم آثار ضعیف وگاه سخیف در این راستا، اثر ضعیف دیگری می افزایند.

برخی افرادی که لجام گسیخته ، این وادی را میدان ترکتازی های خود یافته اند  وبی دانش وبی هنجار ،این عرصه را سکوی پرش خویش قرارداده ، گاه بزرگ ترین آسیب ها را برپیکره ی ادبیات دفاع مقدس سرزمین مان ، وارد آورده اند، تاجایی که گاه ازبن جان، آرزومند می شوی که ای کاش ،شاعران ونویسندگان وپژوهشگران به حق وواقعی، این میدان را به نفع ترکتازی برخی مصلحت طلبان جویای نام ونان،خالی نمی گذاردند.

وحال پرسش این است چرا امروزه رویکرد به ادبیات پست مدرنیسم ،بیشتر از رویکرد به ادبیات دفاع مقدس است؟ واساسا آیاشهدا وجانبازان ومفقودین وآزادگان وغیره وغیره، که برترین قسمت هستی خویش که جان شان باشدرابه فدیه، درراهی متعالی ، قربان کردند، مستحق همین اندازه اند که امروز با آن مواجهیم؟ چرا آثاردفاع مقدس باید آن همه ضعیف باشد ، که بنیادهای مختلف ومرتبط با آن، این آثاررا به عنوان هدیه درمراسم همایش ها وغیر همایش ها بین مدعوین پخش کنند؟

چاپ اشعار ضعیف کودک وبزرگسال ، مصاحبه های خام وکارنشده ،خاطرات پرغلط وبررسی نشده ، قصه های بی تکنیک وپرداخت نشده ، فقط گوشه ای از آسیب هایی است که بر این پیکره ظریف ، وارد می آید.بگذریم از برپایی همایش های متعدد سالانه ورونمایی های کتاب هایی که گاه می مانی کدام مؤسسه به آن ها مجوزچاپ داده است! وبرگزاری جلسات متعدد وبی هدف وبی نتیجه وبریز وبپاش هایی که بی هیچ متد والگووهدف از پیش تعیین شده ای ، در این راستا شکل می گیرد وتنهاخاصیتش آن است که در بوق وکرنا واز طریق اصحاب رسانه ، به اطلاع عموم والبته مسئولین! رسیده است.

جای سؤال است ، بیایید واقع بینانه به این سؤال پاسخ دهیم که براستی تاکنون چه کار بنیادینی برای ارتقاءآثار این حوزه وحداقل درجهت اشاعه نیافتن آثارغیرمنسجم و بی اثرانجام یافته است؟ چه مکانیسم ها ومتدهایی ، در این راه خطیر بکارگرفته شده است؟ چه دستگاه های فکری به کارگمارده شده اند ؟ آیا اصلا مؤلفه ای مدون دراین زمینه تبیین شده وحقیقتا چند تن ازکسانی که دررأس اموربرنامه ریزیاهداف وارزش های دفاع مقدس قرار دارند، ازدانش ،هنر،تجربه وخلوص ،همزمان برخوردارند؟ ویاکه نه ،حداقل از دانش آکادمیک بهره مندند وراهکارهای علمی وترسیم طرح ها وشیوه نامه های بنیادین ،از نظر شان دور نمی ماندوباطرح ونقشه پیش می روند؟

البته ناگفته نماند، در این حوزه، برخی باجسارت تمام ،خودراصاحب فن دانسته وبدون آشنایی باحتی مقدماتی ترین حوزه های دانشی وپژوهشی، خود را مقاله نویس و نویسنده وپژوهشگرومجری وفیلم سازوخلاصه همه کاره !!! معرفی می کنندومتأسفانه به دلیل عدم به کارگیری راه های شاختی سره از ناسره ،گاهی تا حد زیادی در این عرصه نیزنفوذ می کنند،اما به قول شاعر" میان ماه من تا ماه گردون / تفاوت اززمین تا آسمان  است".

آیا زمان شعارهای پرطمطراق، پایان نیافته است ؟ برای چاپ این همه آثاررنگارنگ باکدام صاحبان فن، مشورت شده است؟ تاکنون چه برنامه ی مدونی راتنظیم وترسیم کرده ایم، تاادبیات دفاع مقدس بااین همه سرمایه گذاری،این همه درعزلت نباشد؟ بیندیشیم ، چرا بااین همه تلاش وسرمایه ریزی ! هنوز به نتیجه ی مطلوب نرسیده ایم؟ وبراستی چرا کم جاذبه ترین برنامه های پخش شده از صدا وسیما ،برنامه های دفاع مقدس است؟ چرا کمترین فروش کتاب فروشی ها ، کتاب های دفاع مقدس است؟

چقدر می خواهیم خود را به ندیدن بزنیم واین همه استعداد متعهد وکارآمد وهنرمند و بادانش راندیده گرفته، به هرکس که اجازه ی وروددرعرصه های دیگر رانیافت ،اجازه ی ورودبه این مقوله را بدهیم؟ کی می خواهیم ،به آسیب شناسی ادبیات دفاع مقدس بپردازیم؟ بیست وپنج سال ازجنگ گذشته است ،هشت سال دفاع مقدس را نادیده نگیریم واین روزهارا که در چنگ جنگ نرم ، قرار داریم ، دفاع مقدس دیگری، راتاب آوریم وازیادنبریم ، سرزمین هایی که ادبیات پایداری دارند ، بهترین آثارشان ، متعلق به این مقوله است وبهترین شاعران ونویسندگانش در این حوزه می سرایند ومی نگارند.

بیاییم به جای شعار، به جای رونمایی کتاب هایی نه در خوراین مقوله ، به جای این همه سرازیری به سوی بی هدفی، هدفمندانه وهوشمندانه بیندیشیم که چه کنیم ودر این سیر،از تمام شعرا،نویسندگان، هنرمندان وصاحبان فن که تعدادشان هم ،کم نیست، به ویژه ازافراد گریزان از نام ونان استمدادطلبیم وگاه یادآوراین باور باشیم که دفاع مقدس نه کانون در آمد زایی ،که کانون فرهنگ سازی است.

البته نگذریم ازحق آثارارزشمندی که دراین حوزه والبته به شکل انگشت شمار، خلق شده است. نگارنده، از آن جایی که ادبیات دفاع مقدس وادبیات آیینی ، بسیارمظلوم مانده است، انشاءالله برآنم رساله ی دکتری خویش رادر این مقوله قلم بزنم ، تاآن حکیم عزیزنیز، چه خواهد.

درپایان یادآورمی شوم، کاربرای شهدا، دلی سوخته می خواهد وجانی تاول زده، وجودی تهی ازریاکاری ها واغراض نفس وهدفی والاترازغم نام ونان ، کار برای شهدا، خلوصی می طلبد به اندازه ی وجدان بشریت. ای کاش ما از این رهگذر باشیم.

 

 

                                                         

                                                   فاطمه تفقدی

کلمات کلیدی این مطلب :  نقد ، دفاع مقدس ، هفتۀ دفاع مقدس ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1392/7/3 در ساعت : 8:27:53   |  تعداد مشاهده این شعر :  1266


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

هادی ارغوان
1392/7/3 در ساعت : 9:20:55
درود
.......لاجرم بردل نشیند
فاطمه تفقدی
1392/7/3 در ساعت : 18:51:43
سلام جناب آقای ارغوان
دلتان هماره زلال باد.
یاعلی
علی گیاهی
1392/7/3 در ساعت : 10:27:33

درود بر شما خواهر گرامی دلسوز /


اجرتان با آلاله های پرپر

/بدرود
فاطمه تفقدی
1392/7/3 در ساعت : 18:54:56
سلام ودرودبرشماجناب آقای گیاهی
ممنون ازنیکوانه دعایتان.
برقارباشید.
یاعلی
عبدالله عمیدی
1392/7/5 در ساعت : 21:50:25
سلام
آفرین به نگاه شور انگیز شما به شهدا و شهادت و...و ارزش های برآمده از این مردان مرد تاریخ
فدای تک تک لحظه های زندگی و شهادت شهدا که تمام بودن و ماندگاری ملت با عزت ما از آنان است...و اما کار برای عده ای نه تنها آسان نیست که بسی گران و دردآور و رنج زاتر و آنان جانبازانی اند که هنوز که هنوز است زیربار درد و زخم و اخم و رنج های دفاع مقدس در بیمارستان ها یا نقاهتگاه ها و یا در گوشه ی خانه های تنگ و تاریکند و تا به خاک نروند نمی دانیم که باید کاری کرد...
اما بعد باید گفت هستند دستگاه هایی که با همین توجیه حیات دارند اما سنگلاخ های راهروی که تصمیم سازانشان منتهی می شود آنقدر تیز و تند و کند کننده است که مپرس...
نمی دانیم چه کس یا کسانی باید به این مهم پاسخ دهند
و شاید خود ما باید پاسخگو باشیم نمی دانم شاید!
فاطمه تفقدی
1392/8/14 در ساعت : 20:4:55
جناب آقای عمیدی برادرم!
خواهیدبخشید دیرکرد پاسخ را به لطف ومهربانی شما.
وسپاسگزارم از دیدگاه ونظرگاه ارزشمندتان.
مهربانید.
بدرود
بازدید امروز : 2,030 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,717,498
logo-samandehi