این روزها به هر طرف می نگری ، سیاهه ای می بینی از آدم هایی که همچون سیل به سمت نقطه هایی که موضع هدف گذاری آن هاست، در حرکتند. گاه باخود می اندیشی، مقصد این سیل به راه افتاده کجاست؟ وبراستی "به کجا چنین شتابان"؟ اما بازیافت پاسخ این سوال ، چندان دشوار به نظر نمی رسدودر این میان گاه این نقطه های به راه افتاده ، متأسفانه آرمان های مقدسی را نشانه گذاری می کنند! وازاین آرمان ها به نحوی شایسته، جهت تبیین خواسته های( به قول دکتر شریعتی) سنگریزه وار خویش ،بهره می جویند. یکی از این مقوله ها ،مقوله ی دفاع مقدس است که با نگاه های سهل انگارانه، امروزدرموقعیتی قرارگرفته است که دفاع از آن ضروری به نظر می آید.
پرسش از روایی وناروایی یک رخداد نیست ، که پاسخ به این پرسش، فرصتی دیگر می طلبد .اکنون بحث برسرآن است که چرا واکاوی درعرصه های دفاع مقدس آن چنان سطحی نگریسته می شود که مصلحت های به اقتضا ، با کمترین دانشی وکمترین ابزاری دراین عرصه پای می نهند ودر پایین ترین شکل قلمدادی اش، به خیل عظیم آثار ضعیف وگاه سخیف در این راستا، اثر ضعیف دیگری می افزایند.
برخی افرادی که لجام گسیخته ، این وادی را میدان ترکتازی های خود یافته اند وبی دانش وبی هنجار ،این عرصه را سکوی پرش خویش قرارداده ، گاه بزرگ ترین آسیب ها را برپیکره ی ادبیات دفاع مقدس سرزمین مان ، وارد آورده اند، تاجایی که گاه ازبن جان، آرزومند می شوی که ای کاش ،شاعران ونویسندگان وپژوهشگران به حق وواقعی، این میدان را به نفع ترکتازی برخی مصلحت طلبان جویای نام ونان،خالی نمی گذاردند.
وحال پرسش این است چرا امروزه رویکرد به ادبیات پست مدرنیسم ،بیشتر از رویکرد به ادبیات دفاع مقدس است؟ واساسا آیاشهدا وجانبازان ومفقودین وآزادگان وغیره وغیره، که برترین قسمت هستی خویش که جان شان باشدرابه فدیه، درراهی متعالی ، قربان کردند، مستحق همین اندازه اند که امروز با آن مواجهیم؟ چرا آثاردفاع مقدس باید آن همه ضعیف باشد ، که بنیادهای مختلف ومرتبط با آن، این آثاررا به عنوان هدیه درمراسم همایش ها وغیر همایش ها بین مدعوین پخش کنند؟
چاپ اشعار ضعیف کودک وبزرگسال ، مصاحبه های خام وکارنشده ،خاطرات پرغلط وبررسی نشده ، قصه های بی تکنیک وپرداخت نشده ، فقط گوشه ای از آسیب هایی است که بر این پیکره ظریف ، وارد می آید.بگذریم از برپایی همایش های متعدد سالانه ورونمایی های کتاب هایی که گاه می مانی کدام مؤسسه به آن ها مجوزچاپ داده است! وبرگزاری جلسات متعدد وبی هدف وبی نتیجه وبریز وبپاش هایی که بی هیچ متد والگووهدف از پیش تعیین شده ای ، در این راستا شکل می گیرد وتنهاخاصیتش آن است که در بوق وکرنا واز طریق اصحاب رسانه ، به اطلاع عموم والبته مسئولین! رسیده است.
جای سؤال است ، بیایید واقع بینانه به این سؤال پاسخ دهیم که براستی تاکنون چه کار بنیادینی برای ارتقاءآثار این حوزه وحداقل درجهت اشاعه نیافتن آثارغیرمنسجم و بی اثرانجام یافته است؟ چه مکانیسم ها ومتدهایی ، در این راه خطیر بکارگرفته شده است؟ چه دستگاه های فکری به کارگمارده شده اند ؟ آیا اصلا مؤلفه ای مدون دراین زمینه تبیین شده وحقیقتا چند تن ازکسانی که دررأس اموربرنامه ریزیاهداف وارزش های دفاع مقدس قرار دارند، ازدانش ،هنر،تجربه وخلوص ،همزمان برخوردارند؟ ویاکه نه ،حداقل از دانش آکادمیک بهره مندند وراهکارهای علمی وترسیم طرح ها وشیوه نامه های بنیادین ،از نظر شان دور نمی ماندوباطرح ونقشه پیش می روند؟
البته ناگفته نماند، در این حوزه، برخی باجسارت تمام ،خودراصاحب فن دانسته وبدون آشنایی باحتی مقدماتی ترین حوزه های دانشی وپژوهشی، خود را مقاله نویس و نویسنده وپژوهشگرومجری وفیلم سازوخلاصه همه کاره !!! معرفی می کنندومتأسفانه به دلیل عدم به کارگیری راه های شاختی سره از ناسره ،گاهی تا حد زیادی در این عرصه نیزنفوذ می کنند،اما به قول شاعر" میان ماه من تا ماه گردون / تفاوت اززمین تا آسمان است".
آیا زمان شعارهای پرطمطراق، پایان نیافته است ؟ برای چاپ این همه آثاررنگارنگ باکدام صاحبان فن، مشورت شده است؟ تاکنون چه برنامه ی مدونی راتنظیم وترسیم کرده ایم، تاادبیات دفاع مقدس بااین همه سرمایه گذاری،این همه درعزلت نباشد؟ بیندیشیم ، چرا بااین همه تلاش وسرمایه ریزی ! هنوز به نتیجه ی مطلوب نرسیده ایم؟ وبراستی چرا کم جاذبه ترین برنامه های پخش شده از صدا وسیما ،برنامه های دفاع مقدس است؟ چرا کمترین فروش کتاب فروشی ها ، کتاب های دفاع مقدس است؟
چقدر می خواهیم خود را به ندیدن بزنیم واین همه استعداد متعهد وکارآمد وهنرمند و بادانش راندیده گرفته، به هرکس که اجازه ی وروددرعرصه های دیگر رانیافت ،اجازه ی ورودبه این مقوله را بدهیم؟ کی می خواهیم ،به آسیب شناسی ادبیات دفاع مقدس بپردازیم؟ بیست وپنج سال ازجنگ گذشته است ،هشت سال دفاع مقدس را نادیده نگیریم واین روزهارا که در چنگ جنگ نرم ، قرار داریم ، دفاع مقدس دیگری، راتاب آوریم وازیادنبریم ، سرزمین هایی که ادبیات پایداری دارند ، بهترین آثارشان ، متعلق به این مقوله است وبهترین شاعران ونویسندگانش در این حوزه می سرایند ومی نگارند.
بیاییم به جای شعار، به جای رونمایی کتاب هایی نه در خوراین مقوله ، به جای این همه سرازیری به سوی بی هدفی، هدفمندانه وهوشمندانه بیندیشیم که چه کنیم ودر این سیر،از تمام شعرا،نویسندگان، هنرمندان وصاحبان فن که تعدادشان هم ،کم نیست، به ویژه ازافراد گریزان از نام ونان استمدادطلبیم وگاه یادآوراین باور باشیم که دفاع مقدس نه کانون در آمد زایی ،که کانون فرهنگ سازی است.
البته نگذریم ازحق آثارارزشمندی که دراین حوزه والبته به شکل انگشت شمار، خلق شده است. نگارنده، از آن جایی که ادبیات دفاع مقدس وادبیات آیینی ، بسیارمظلوم مانده است، انشاءالله برآنم رساله ی دکتری خویش رادر این مقوله قلم بزنم ، تاآن حکیم عزیزنیز، چه خواهد.
درپایان یادآورمی شوم، کاربرای شهدا، دلی سوخته می خواهد وجانی تاول زده، وجودی تهی ازریاکاری ها واغراض نفس وهدفی والاترازغم نام ونان ، کار برای شهدا، خلوصی می طلبد به اندازه ی وجدان بشریت. ای کاش ما از این رهگذر باشیم.
فاطمه تفقدی