سلام بر شاعر محترم
وقتی نزدیک به سی نفر با فشار دادن تکمه ی خوشم امد زیر شعر شما بر آن صحه گذاشته اند
یعنی اینکه مطلب حقیر در مورد شعر شما بر حسب اقتدار اکثریت مطلبی بی اثر و باطلیست و انتظار این بود که مزاحم دکترین ضیایی نمی شدید تا ایشان با حرف هایی که چندان بنده با آنها نا اشنا هم نیستم در صدد نجات شعر حضرت عالی بر ایند
تمام حرف هایی که جناب های ضیایی فرمود ه اند کلی گویی و بر خاسته از یک شهود شخصی و نه بر گرفته از مصادیق شاعرانه است
فقط تنها نکته ای که یکی از حضرات فرمو ده اند
یعنی "چرخش بین زمان حلقوی اساطیری و زمان خطی مدرن" اگر در شعر حضرت عالی اتفاق می افتاد می توانست مسیر بحث را به سمتی منطقی ببرد
خام تهرانی ،گزاره فوق می تواند در بعضی از اشعار اتفاق بیفتد اما در شعر حضرت عالی اتفاق نیفتاده است اولا به دلیل اینکه به شدت شعر حضرت عالی محتوا محور و به نوعی بر خاسته از عادت های زبانی است و اجازه آوا نگارد بودن را به شعر نمی دهد دوم اینکه فضاهای شعر از یکدیگر منفک و جدا افتاده اند و نتوانسته اند تشکیل فرمی یک پارچه قایم به شعر بدهند رفت آمد زمانهای فرا امروزی در شعر پذیرفته است به شرط اینکه مایه هایی از هنر مندی در جهت تشکیل یک فرم و چفت وجور شدن و فرو کوفتن برجستگی توی چشم فضاهای مختلف صورت گرفته باشد
بنده می توانم نمونه های موفقی از شعری که جنابان ضیایی فرموده اند خدمت شما عرض کنم که در انها دغدغه ی محتوا و حکم صادر کردن از جانب یک دانای کل دیده نمی شود خانم محترم مسبوق باشند که در هیچ هنری نمی توان از سیاست یک بام دو هوا و منطق شتر سوای به شیوه دولا دولا پیروی کرد تکلیفمان باید با شعر و هنر روشن باشد بنده کاسبکار عاشورا نیستم ولی عرض می کنم اجازه دهیم هر محتوایی با ظرف خودشان عرضه و بررسی شود و پای لنگ اسطوره و این حرف های دهن پرکن را برای خوشایند هم به آن باز نکنیم
به هر حال بنده می گویم پادشاه لخت است و با اینکه به حرام زادگی متهم می شوم باز هم فریاد می زنم پادشاه لخت است
متاسفانه حقیر در حال حاضر مشغول مجلس ختم و عزاداری خواهرم هستم وگرنه بیشتر و مفصل تر در مورد حرف هایی از جنس جنابان ضیایی می گفتم
خداوند شما را حفظ داشته باشد