جناب آقای کرمی جمله بسیار زیبایی گفتند که هر کس یه پیامبر درونی داره ....
پیغمبرِ درونِ من امشب قیام کرد
وقتی که حجتش به من و من تمام کرد ...
من را سوار کشتی خود کرد و بعد از آن
امواج وحشی دل من را که رام کرد ...
رفت و تبر به دوش گرفت شکست و بعد
بر کشتن شریک دلم اهتمام کرد
آنگه شکافت نیل وجود مرا به عشق
شمشیر کین و نفرت و غم در نیام کرد
صد مرده زنده کرد به یک دم ولی چه سود
با ناز و عشوه ای همه را قتل عام کرد
در جایی از دلم که خُم اش او نهاد، نام
ختم کلام کرده و نعمت تمام کرد
سر بسته گفت نکته که نیت کن و بدان ...
حاجت رواست هرکه در این مه صیام کرد
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/5/12 در ساعت : 18:23:37
| تعداد مشاهده این شعر :
1278
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.