با سلام این غزل اگرچه کار خوبی است اما همه ابیات قوی یا ضعیف نیستند وقتی بیت قوی:
آبستن باران شده ، اما نمی بارد!
صد بغض در راه گلوی آسمان مانده
بیت دیگری که ارتباط عمودیش المعنا فی البطن شاعر می ماند این است:
تا استخوان میسوزد این سرما ولی ...شاید
در هق هق توی گلویش استخوان مانده
زبان شعر خوب و نو است و نشان از پختگی دارد.
اما بررسی بیت به بیت:
بیت اول:
در یادشان هم یادی از ما بی گمان مانده!؟
تا خاطرات خیس بارانی زمان مانده
یکی از مسایل مهم بلاغت حذف یا ذکر مسندالیه در زمان مناسب است در مصراع اول مسندالیه معلوم نیست یعنی معلوم نیست که یاد ما در یاد چه کسانی مانده همچنین واژه ((بی گمان)) ظاهرا فقط برای قافیه بکار برده چون این واژه نبودش تاثیری بر روی معنای شعر ندارد
در یادشان هم یادی از ما.... مانده؟.
بهتر است بهترین و بجاترین واژه ها را قافیه کرد.
بیت دوم:
آیا امید تازه ای بر شاخه میکارد؟
داغ بهاران روی دلهای جوان مانده...
اگر به جای بهاران می گفت بهاری(یک بهار) بیشتر با متن بیت همخوانی داشت چون وقتی کسی از چیزی محروم است حداکثر انتظارش این است که حداقل آن چیز(یک بهار نه چند بهار) بدست آورد
بیت سوم:
خورشیدهای روشنی در ابرها پنهان،
دریا به دریا گریه های ناگهان مانده
عبارت خورشیدهای روشنی را چه می شود که حشو معنایی است و از نظر معنا نیز که دریا به دریا ابرهای پنهان مانده تا ببارند این ترکیب حشو لفظی نیز هست.
بیت چهارم:
آبستن باران شده ، اما نمی بارد!
صد بغض در راه گلوی آسمان مانده
بیت خوبی است اینجا اما باید ذکر کنم که همه می دانیم این بغض که راه گلو را می گیرد از تصویرهای دم دست و تکراری است استفاده بیشتر از قوه تخیل که البته بستگی به شعور نبوت شاعر هنگام سرایش دارد تصاویر تازه تر می آورد در آورد استعاره یا مشبه به های تکراری شاعر باید سعی کند با آوردن حرف یا سخنی آن را تازه کند.
بیت پنجم:
تا استخوان میسوزد این سرما ولی ...شاید
در هق هق توی گلویش استخوان مانده
عوض شدن سکانس ناگهانی از باران به سرما کمی بدون مقدمه است فروغ فرخزاد در تعویض فضای شعر در عین حفظ ارتباط تبحر خاصی دارد مثالی از ایشان:
سکانس 1:من پری شبدر چهار پری را می بویم
که روی گور مفاهیم روئیده است
سکانس2:آیا زنی که در کفن انتظار و عصمت خود خاک شد جوانی من بود
توجه شود به گور در اولین و کفن در دومین سکانس
اما در این بیت اصلا سوختن سرما و ... چه ارتباطی با باریدن باران دارد؟
بیت ششم:
کم مانده از شاخ درختان سر زند سبزه!
این خشک سالی در گلوی باغبان مانده
ارتباط افقی بیت قوی نیست یعنی خشکسالی گلوی باغبان که ترکیب زیبایی از دلشوره داشتن باغبان است ارتباطی با مصرع اول ندارد
بیت هفتم:
حالا زمستان است و فصل کوچ از سرما
صد داغ بر قلب هزاران آشیان مانده
از نظر حسی خودم این بیت را در کل غزل بیشتر پسندیدم شاید بخاطر آسیب شناسی اجتماعی کوچ و مهاجرت
بیت هشتم:
این فصل تقویمم "غزل..باران" اگر کم داشت
لب تا لب این تشنگی را لب به جان مانده
بیت خوبی است اما نقش واژه ی غزل در مصرع اول معلوم نیست
بیت نهم:
پایان نمیگیرد چرا چشم انتظاری ها
چندین رکعت تا جرجر بارانمان مانده؟
بیت خوبی است اما یک اشتباه فاحش وزنی در مصرع آخر هست و همچنین از واژه شر شر که دلالت ذاتی بر باریدن باران دارد بهتر است استفاده کرد واژه جر جر معانی دیگری دارد.
بیت مقطع:
این ابرهم شاید لبی تر کرد
بسم الله!
هفتاد استغفار تا وقت اذان مانده
از نظر شعر جدولی(عنوان مقاله ای از دکتر شفیعی کدکنی)که در شعر ارکان یک جمله عادی به هم می ریزد موارد کمی در این غزل می بینیم مثلا خاطرات خیس،چندرکعت تا جرجر،آبستن باران در غزل مدرن هرچه از این ترکیبات تلفیقی بیشتر باشد شعر بیشتر به دل می نشیند.
...
رحیمه مهربان آق کاریز
1392/11/9 در ساعت : 2:14:16
باسلام و ادب
ازصرف وقت شریفتان که صرف نمودید و بیان نکات خوبتان تشکر میکنم.
اینکه در نقد چند بیت شاهد و نمونه هم ذکر کردید در روشن نمودن راهنماییتان بسیار راهنما بود.
پیداست که میبایست با جدیت بیشتر به مطالعه بپردازم.
باتشکر مجدد
|