بنام پروردگار اندیشه ها:
دمی نشستم و گفتم کمی ترانه بخوانم
بهانه ها که زیادند، بی بهانه بخوانم
نشسته اند به ویرانی ام زمین و زمان، چون،
که از زمین بنویسم که از زمانه بخوانم
اگر چه خشک و کبودند و زرد، این رگ و ریشه
من از طراوت و سرسبزی جوانه بخوانم
بخاطر دل شبگیرِ در مسیر اسیرم
برای این دل گمگشته از نشانه بخوانم
دو تا پرنده کشیدم که پرکشیدی و رفتی
قفس کشیدی و گفتی که آشیانه بخوانم
چه عاقلانه نوشتی که عشق قصه ی تلخیست
ولی من از سر احساس و عاشقانه بخوانم
تمام خانه ام امشب هوای خوب "تو" دارد
نشسته ام که دمی از هوای خانه بخوانم
---------------------
* پدرم برای رهایی از بیماری محتاج دعای شماست. برای همه ی پدرهای عالم دعا کنیم
تاریخ ارسال :
1392/11/27 در ساعت : 22:39:54
| تعداد مشاهده این شعر :
851
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.