ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



پیاله ای اکسیژن
سرفه هایت که ردیف می شد
سینه سرخ ها کم می آوردند
لیوان در دست های مادر می شکست
و از مرز پوستش عبور می کرد
مادر تمام جغرافیای خانه را می دوید
تا پیاله ای اکسیژن تعارف ات کند
فاطمه کودکی اش را بلند گریه می کرد
ومن زودتر از همکلاسی هایم یاد گرفتم
 قرص دو بخش دارد
بخش اول نه صبح و بخش دوم پنج بعدازظهر
حالا هر روز دلتنگ تر می شوم
برای نگاهی که آهسته چرخید
و لب هایی که به زور بالا کشیده شد
تا به هفده سالگی ام لبخند بزنی
مدتی است که فاطمه
گیس هایش را به سمت بلوغ می بافد
و مادر روی صندلی ات پشت پنجره
شمعدانی می گذارد
تا باز هم سینه سرخ ها کم بیاورند ...
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1392/11/29 در ساعت : 0:1:22   |  تعداد مشاهده این شعر :  613


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمیدرضا اقبالدوست
1392/12/3 در ساعت : 13:8:12
بسیار زیبا /درود برشما
خدابخش صفادل
1392/12/2 در ساعت : 20:35:2
درود.این شعر چه زیبا حال وهوای جانبازان شیمیایی را نشان می دهد.
بازدید امروز : 481 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,715,949
logo-samandehi