ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



** شکوفه های تلخ **
برای مردم شهرم
وقتی  بهمن یک قطار درد را آبستن بود ....



هنوز هم سر انگشتانم می سوزد
از روزی که آتش
به جان دست هایت افتاد
خیره شد به پیراهن ات
 و آرام به دور ات پیچید
و بهمن
که سراسیمه
 بیست و نه بار به دور خودش چرخید
تا بغض اش را
 در انزوای صبحی سیاه بتکاند
من حالا
 احساس درخت های بادام را میفهمم
وقتی شکوفه های تلخ را
بارور می شوند
و سپید گیس دخترانی
 که پیراهن های عروسی شان
 بند رخت را سیاه می کرد
و کودکان گل فروش
که دیگر در هیچ ایستگاهی
 بساط شان را پهن نمی کنند
شانه های این شهر
هنوز هم درد می کند
دنیا
تابوت سنگینی
 بر دوش تاریخ گذاشت ...
کلمات کلیدی این مطلب :  ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/12/2 در ساعت : 12:2:39   |  تعداد مشاهده این شعر :  753


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  شعر     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
درود و سلام و صلوات خدا بر شما سايت ادبي شعردري مكان صميمي جهت گذاشتن اشعار شماست اين سايت مستقل و معتدل و دور از جنجال رسميت و بازي هاي سياسي رايج است به همكاري شما بزرگوار اين سايت را به يک سايت معتبر و بزرگ تبديل مي کنيم باقدوم خويش سايت شعردري را رنگين و زينت خواهيد بخشيد حضور شما باعث افتخار ماست امیدواریم که دعوت ما را رد نکنید
خدابخش صفادل
1392/12/2 در ساعت : 20:42:8
درود .ازهمدردی شما سپا س گزارم.که احساس درخت های بادام را می فهمید.
سعید تاج محمدی
1392/12/2 در ساعت : 15:38:16
خیلی خوب
این روزها از نیشابوریا راجع به این واقعه چند تا شعر شنیدم
بامید روزهای خوب برای شهر سرشار از کبوتر
مجید مه آبادی
1392/12/2 در ساعت : 13:4:56
دنیا
تابوت سنگینی
بر دوش تاریخ گذاشت
بازدید امروز : 452 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,715,920
logo-samandehi