ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



و سایه غم نان بر اجاق می افتد


و سایه غم نان بر اجاق  می افتد



همینکه حادثه ای اتفاق می افتد ...



رئیس شرکت و یک مرد ... حرف تعدیل و ...



زنی که از نفس و ... اشتیاق می افتد



برای رفع چنین مشکلی گمان میکرد



میان خیر و شَرِ او فراق می افتد



اگر که فقر بروی کسی دری وا کرد



فساد پشت سرش در اتاق می افتد



یکی در این سر بام از گرسنگی افتاد



یکی در آن طرف از طمطراق می افتد



...



به گله ای که شغالان رفیق چوپانند



یقین بدان که سگ از واق واق می افتد


کلمات کلیدی این مطلب :  و ، سایه ، غم ، نان ، بر ، اجاق ، ، می ، افتد ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/5/17 در ساعت : 17:20:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  1322


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سیاوش پورافشار
1390/5/17 در ساعت : 17:47:46
سلام آقای شجاع عزیز
به! به! از این شعر اجتماعی قوی که خواندم
دست مریزاد

***
سلام از ماست آقای پورافشار
شما همیشه قدم بر دیدگان این حقیر میگذارید و مرا شرمنده محبتتان میکنید
فاطمه صمدی (مهتاب)
1390/5/18 در ساعت : 14:1:32
سلام بر شما دوست گرامی.
کارِ اجتماعی خوبی رو خواندم ازتون.البته با اشکالات کوچکی که اگر اصلاح بشه، خیلی زیباتر و روانتر میشه.
جسارت منو باید ببخشید.
لحظه های شادتون، پُر تکرار

***
سلام خانم صمدی
ممنونم از لطفتون و اینکه نوشته های منو میخونید
من خوشحال میشم دوستان ایرادات کارم رو بهم گوشزد کنند
رای شما هم لحظه های شاد آرزومندم
رضا قاسمی (فراز)
1390/5/18 در ساعت : 7:13:7
سید بزرگوار سلام غزل زیبایی خواندم

اگر که فقر بروی کسی در واکند... پایدار باشید

***
و علیکم السلام
ممنونم جناب قاسمی
شما نیز موفق و پایدار باشید
احسان اکابری
1390/5/20 در ساعت : 9:44:51
سلام آقای سید علیرضا شجاع


انشالله که حالتون خوب باشه
شعر قشنگی بود
تا می تونید از نقدهای دوستان بهره ببرید
اینجا فرصت خوبی برای ماست که به علممون اضافه کنیم تا اشعارمون زیباتر بشن

***
سلام دوست عزیز و شاعرم
ممنون که قدم بر دیده ما نهادی و بروی چشم
مصطفی پورکریمی
1390/5/18 در ساعت : 16:49:20
سلام جناب سید شجاع عزیز
زیبا بود
من با آقای خوش عمل موافقم حتی در مطلع هم اگر جابجایی صورت گیرد روایی تر می شود البته به تذکرات آقای علی پور هم اهمیت بده.


همینکه حادثه ای اتفاق می افتد ...


و سایه غم نان بر اجاق می افتد


رئیس شرکت و یک مرد ... حرف تعدیل و ...


زنی که از نفس و ... اشتیاق می افتد

***

سلام بر سرور عزیزم جناب پورکریمی

خودم هم میخواستم مطلع را جابجا کنم ولی به هر حال من تازه کارم و نابلد همین که شما بزرگواران چراغ راه میشوید شاید که در آینده از جاده خاکی خارج شوم و به راه بیایم
در هر صورت ممنون که نوشته های شکسته و بسته من را میخوانید.
عباس خوش عمل کاشانی
1390/5/17 در ساعت : 17:59:18
خوب سروده ای و قابل تامل است .البته اگر این نفیسه را فوری راهی سایت نمیکردی روزهایی فرصت روتوش و ویرایش جهت فاخرتر شدن اثر داشتی.خودمن هم گاهی جوگیر میشوم و شعری را داغ داغ برای سایت ارسال میکنم.این کار پسنده نیست.نباید تابع جو اثری را بفرستیم وبعد پشیمان شویم.عرض کردم این انتقاد را به خودم هم دارم.

***
سلام استاد خوش عمل در ابتدا متشکرم که این حقیر را قابل میدانید و نوشته هایم را میخوانید
و در آخر هم انتقادتان را بروی دیدگان میگذارم و سعی در اصلاح این نقیصه خواهم کرد.
سربلند و سلامت باشید
برزو علی پور (خودکار کم رنگ)
1390/5/17 در ساعت : 22:15:48
علیرضا شجاع عزیز
حرکت خوبی در اثرت نسبت به قبل تر ها اتفاق افتاده است که جای آفرین دارد لیکن شما نباید بگویید که :
اگر که فقر بروی کسی دری وا کرد
فساد پشت سرش در اتاق می افتد
یکی در این سر بام از گرسنگی افتاد
یکی در آن طرف از طمطراق می افتد
بلکه باید با تصاویر روایی شعرت به خواننده این اتفاق را نشان دهید آن هم نه به صورت تصویری کلی بلکه با روایتی جزیی نگر .
موفق باشید .
با احترام _ خودکار کم رنگ

***
اینکه شما و دیگر کارشناسان و صاحبنظران نوشته های این حقیر رو میخوانند و نظر میدهند حقیقتا باعث این میشود که من در پوست خودم نگنجم
چشم سعی میکنم که روی این موضوعات کار کنم و ایراداتی که بحق شما و استاد خوش عمل فرمودید کم کم برطرف گردد
طاعات قبول
رضا کرمی
1390/5/19 در ساعت : 14:59:30
سلام سید عزیز ممنون که پی گیر کارهای من هستی...من در سایت هستم و اغلب کارها رو می خونم البته چراغ خاموش...این شعر شما رو هم که بیشتر تم اجتماعی داشت خوندم حتما در جهت پیشرفت به گفته های دوستان توجه داشته باش ...ارادتمندم

***
سلام از ماست جناب کرمی عزیز
من واقعا سبک شعری و غزل گفتنتون رو دوست دارم و با اشتیاق پیگیر کارهای شما هستم
بازدید امروز : 5,697 | بازدید دیروز : 11,772 | بازدید کل : 121,759,714
logo-samandehi