ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share


'
فایل صوتی این شعر
00:02:29
      بی بی سمانه رضایی - عسل خانم شما خود بهارین      

عسل خانوم شما خود بهارين!

سلام "عسل” سلام عزيز بارون

عزيز باغ و جنگل و بيابون!

مامان واست قصه داره ، ميشنوي؟

يه عالمه غصه داره ، ميشنوي؟

ميخواس پيشت بمونه، اما نشد

برات غزل بخونه اما نشد...

يه ابر بي جرقه بود عزيزم

هيچوقت نميرسيد به رود عزيزم

مي خواس كه مديون چشات نباشه

رفت تا دل غمگين غنچه واشه

تو ماهي كوچيك دريا بودي

كوچيك بودي اما يه دنيا بودي

واسه شما كه برق اذرخشين

مامان خوبي نبودم ، ببخشين

عسل خانوم شما خود بهارين

حيفه اداي گريه در بيارين

هرگز قناري قفس نبودي

نفس بودي، نفس نفس نبودي!

نفهميدي مامان چه بغضي داره

خزون شده، اما ميگه بهاره!

مامان اگه جسد باشه ، تو روحي

حتي اگه تپه باشه، توكوهي

اين اخرين حرفاي من باهاته

عسل ببين! خاطره زير پاته!

ازين قفس كه در برم تمومه

حتي به فكر من باشي حرومه

فراموشت ميشن چشام به زودي

قول بده يادت بره بچه بودي

بزرگ شو و به فكر شاديات باش

من تلخ بودم، تو شاخه نبات باش

اين اخرين حرفاي من باهاته

عسل ببين!خاطره زير پاته!

ميگذرم ازتو ، گرچه دوس دارمت

به يك مامان ديگه ميسپارمت

خزون بودم، تموم شدم بهارك!

رفتم عسل! مامان نو مبارك!



از نوشته هايم براي عسل بانو چهار اسفند نودودو
کلمات کلیدی این مطلب :  عسل ،

موضوعات :  کودکانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/12/6 در ساعت : 17:42:5   |  تعداد مشاهده این شعر :  2271


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حسین نبی زاده اردکانی
1392/12/6 در ساعت : 20:58:58
خزون بودم، تموم شدم بهارك!
رفتم عسل! مامان نو مبارك!

مامان جونم مامان نو نمی خام
خزون باشی بازم شما رو می خام
بعد خزون مامان میاد زمستون
سخته ولی بهار میاد بعد از اون
مامان جونم اگه برات ممکنه
کاری بکن که این دلم نشکنه

زهرا نعمتی
1392/12/7 در ساعت : 11:20:20
با احترام به خانم رضایی


آفـــــــــــــــــــــــرین به شما آقای اردکانی
علی اصغر اقتداری
1392/12/7 در ساعت : 1:24:47
ولی بدون هیشکی مامان نمیشه
من ریشه و زن بابا مثل تیشه
بابا اگر بده گناه من چیس ؟
هیشکی برای من مثه مامان نیس
می خوای فقط رها بشی ودرری
بلای شادی ها بشی ودری !
تورو خدا کمی به فکر من باش
واسه تنم گرمی پیر هن باش
سخته برام نگاهتو نبینم
صورت مثل ماهتو نبینم
تو مادری واشکمو ندیدی!
نه از بابا که از منم بریدی !
چگونه من ببخشمت مامانی
چرا می خوای بری پیشم نمانی
پای غرور تو فدا می شم من
مثل یه ساز بی صدا می شم من
پناه بی پناهی ام تو هستی
تو هم که این جوری منو شکستی
زن بابا آفت بهارم می شه
باعث بغض بی شمارم می شه
نرو! که بی تو مرگ سراغم می یاد
خزان بی رحم توی باغم می یاد
شعرای اقتداری رو نخوندی ؟
کمی کنار گریه هاش نموندی
زار زدناشو کرشدی مامانی ؟
هنوز میخوای که دردا شو نخوانی !
ببین برای دخترش چی گفته
چه شب هایی که تا سحر نخفته
خوبه که مثل او تو هم شاعری
برای فهم گفته هام قادری!
عاطفه ی مادری از تو دوره؟
احساسای شاعری از تو دوره؟
....
فقط یادت باشه بی تو می میرم
پیش خدا دامنِتو می گیرم
شاعر قصه گوی من خسته شد
در های آرزو به روش بسته شد
بداهه بود اگه نمی پسندی
می خوام جای گریه بهش نخندی
بااینهمه دردایی که به رج شد
درازیش از مشهد تا کرج شد
گرچه میدونم نمی خوای بخونی
می خوای که اسب خودتو برونی

ولی هنوز می خوام پیشم بمونی
تو گوش من عسل جونم بخونی

حسین نبی زاده اردکانی
1392/12/8 در ساعت : 6:6:8
مامان جونم اگه بناست بمیری
اگه تو چنگ سرطان اسیری
اسیر دردی من دارم می بینم
تو کوه صبری من دارم می بینم
موهای تو ریخته سرت شده صاف
دوست دارم با همه ی این اوصاف
تا وقتی هستی من به پات می شینیم
دوست داره بابا دارم می بینم
تا وقتی هستی زن بابا نمی خوام
بابام قسم خورده منم نمی خوام
مامان جونم اگر که پرکشیدی
رفتی بهشت اونجا خدا رو دیدی
از اون بالا برای ما دعا کن
برا ی بابا فکر یه زن بابا کن
زنی که مثل تو باشه مهربون
به یاد تو بهش بگم مامان جون
پنج شنبه ها با هم میایم سراغت
تو دل من هیشه داغه داغت


شهاب الدین رهنما
1392/12/9 در ساعت : 12:1:42
سلام بانو
در مقابل شعرتان تنها مي توان سكوت كرد و نگريست!
حسي در آن است كه ....
زندگي سبزي داشته باشيد
شکیبا غفاریان
1392/12/6 در ساعت : 19:50:56
خیلی زیبا سرودید درود بر شما
اما چرا یه مامان دیگه؟
افشین تل لو
1392/12/7 در ساعت : 0:14:16
سلام خواهر شاعرم شعر زیبایی بود.
توی مدت کوتاهی که همکلاسی بودیم توفیق استفاده از اشعارتون فراهم نشد.
پایدار باشید.
ابراهیم حاج محمدی
1392/12/8 در ساعت : 14:5:32
دارم حسابی هاج و واج میشم من
اسیر درد ی لاعلاج میشم من

مامانَمی ؟ میذاری تنهامْ میری؟
میسْپاری دستِ زنِ بابامْ میری ؟

کی بود می گُفْ الهی من فداتْ شم؟
عسل ! الهی من فدایْ چشاتْ شم ؟

کی بود می گُفْ عسل تکه تو دنیا؟
عسل فقط ، ملوسکه تو دنیا؟

کی بود می گُفْ عسلْ ، بلا نبینه ؟
بلا ، فقط ، عسلْ طلا نبینه ؟

دار و ندارَم عسله تُو دنیا ؟
فصل بهارم عسله تو دنیا ؟
#############
عسل ، دلِش ، مامان بی تو می گیره
مث یه مرغی تو قفس اسیره

اینه هواداریِ مامان از من ؟
میخوای جدا شی مامانی جان از من ؟

بگو یه باری که دوسم نداری
این اداها رو چرا درمیاری ؟

بیا بگیر دستمو با هم بریم
هر جایی خواستی توی عالم بریم

دوس داری هِقْ هِقْ بکنه عسل ؟ ها ؟
تو ، بِرِی و دِقْ بکنه عسل ؟ ها ؟

بیا بریم یک جایی دور از اینجا
دل بکَنیم ـ با هم ـ یه جور از اینجا
مهدیه زرعی ( هدیه)
1392/12/16 در ساعت : 17:54:35
عالی بود استاد!
واقعا کار خانم رضایی تبریک داره...
نغمه مستشارنظامی
1392/12/6 در ساعت : 21:56:55
خیلی غم انگیزه بانو.اشک ما و بچه رو در آوردی با این شعر کودکانه
حسن پاکزاد
1392/12/7 در ساعت : 8:22:32
سلام

کار، سرشار از عاطفه بود و چقدر سرهای گریه اوری داشت
شاید برای مخاطب کودک کمی سنگین باشه
محمدمهدی عبدالهی
1392/12/23 در ساعت : 22:45:45
سلام و عرض ادب بزرگوار
بسیار زیبا و دلنشین بود
لذت بردم
موید و منصور باشید
سعید تاج محمدی
1392/12/6 در ساعت : 23:45:52
خیلی احساسی و قشنگ
درود بر شما
مهدیه زرعی ( هدیه)
1392/12/16 در ساعت : 17:53:55
:-D
سلام.عجب سرصدایی بلند کرده این شعرتون خانم رضایی!
واقعا زیبا بود.تبریک میگم به اینهمه تفکر و احساس...
خدابخش صفادل
1392/12/7 در ساعت : 22:0:5
تورا خدا با فونت درشت تری بنویسید.
بازدید امروز : 8,124 | بازدید دیروز : 12,771 | بازدید کل : 121,750,369
logo-samandehi