سلام
از دوستان عذر می خوام که دوباره شعرم رو ارسال کردم ولی من شخصا به این سایت به عنوان آموزشگاه نگاه می کنم و به دوستان شاعر به چشم منتقد و معلم برای همین تا توان دارم از نظرات دوستان بهره خواهم برد
ای حجت زمانه (عج) ، زمانه چه بد شده ست
یک تکه ابر بین من و نور سد شده ست
آمد زمانه ای که فقط خار قیمتی ست
هر کس که بی حیاست گل سر سبد شده ست
بعد از عبور جمعه فراموش می شوی
یادت همیشه غرقه ی این جزر و مد شده ست
دنیا میان لجه ی خون غوطه می خورد
انسان به زیر پای هوسها لگد شده ست
قربان چشم خیس تو گردم که ابر نیز
با یاد گریه های تو از کوچه رد شده ست
چشم تو قادر است که شق القمر کند
با شیوه ای که گوشه ی چشمت بلد شده ست
پنهان نمی کنم که در این انتظار سبز
دور از تو حال و روز دلم باز بد شده ست
منتظر نظرات و نقدهای دوستان هستم
( بر اساس نقد دوستان در چندین سایت تغییراتی اعمال کردم .قاعدتا همه اساتید اشتباه نمی کنند وقتی همه میگن فلان جا مشکل داره یعنی داره برای همین شجاعت ویرایش شعر رو دارم حتی اگر هزار بار دیگه هم لازم باشه ویرایشش می کنم )