ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



از نامه هايي كه به نشاني اش نفرستادم
پيرتر شده ­ام پسرم!
در نقاشي­ هايت بايد
پدرت عينك داشته باشد
عصا داشته باشد
و مثل بيد بلرزد...
خجالت نكش از پدر پيرت
او فقط سهم خودش را زندگي كرده است...
دورت بگردم پسرم!
اين آدم ­برفي عجله دارد
كه غم­ هايش را بگويد و آب شود
طاقت بياور كه بگويم
مادرت هم فكر مي ­كرد مترسك است
و دست­ هايش را باز كرده بود
تا تو فقط سهم خودت را زندگي كني.
پسرم!
از اين نقاشي مضحك به تو نصحيت!
اين روزها نه آدم برفي باش
نه قبول كن كه بغل دستي­ ات مترسك شود...
 
در پياده رو
پيرمردي ويلون مي­ زند و مي­ خواند
ديگه عاشق شدن ناز كشيدن فايده نداره نداره
ديگه دنبال آهو دويدن فايده نداره نداره...
و پسركي كه در لا به لاي جمعيت كلاهش را دراز مي­ كند.

  تهران هجده اسفند نود و دو
کلمات کلیدی این مطلب :  ارمغان بهداروند ، شعر ، سپيد ،


   تاریخ ارسال  :   1393/2/31 در ساعت : 10:52:4   |  تعداد مشاهده این شعر :  659


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

آرزو نوری
1393/2/31 در ساعت : 10:59:14
سلام. و عرض ادب. زیبا بود.
حمیدرضا اقبالدوست
1393/2/31 در ساعت : 17:27:55
درود قربان زیبا سروده اید
محمدمهدی عبدالهی
1393/3/2 در ساعت : 1:58:3
سلام و عرض ادب بزرگوار
درود بر شما
شبنم فرضی زاده
1393/3/7 در ساعت : 15:23:44
دوست داشتم
دکتر آرزو صفایی
1393/2/31 در ساعت : 15:9:33
درود بر شما
سروده تان را خواندم
نویسا بمانید
سارا وفایی زاده
1393/3/2 در ساعت : 3:49:42
درودتان

خواندمتان
بازدید امروز : 4,234 | بازدید دیروز : 11,772 | بازدید کل : 121,758,251
logo-samandehi