ای باغبان کجایی پژمرده بوستانت 
آتش گرفته دلها از داغ دوستانت
سرها بریده اینجا بی جرم و بی جنایت 
بر لب رسیده جانها ای کشتی هدایت

اشک یتیم ریزد بر خاک شام مهدی
آقا ببخش من را اول سلام مهدی 
بعد از سلام آقا دنیا پر از فریب است 
گویم همیشه با خود آقای من غریب است 
هر روز جرم و عصیان هر روز ظلم ظالم
آگاه هستی آقا بر جمله عوالم 
جنگ و نزاع خونین در شام و در عراق است 
تاریک گشته دنیا از بس که بی چراغ است 
هر روز غرق خون است جسمی در این حوالی 
خون است قلب شیعه آقا در این لیالی 
گفتی به ما که روزی گر حالتان خراب است 
آن روز چشم مهدی از ماتمی پرآب است 
قلب شما گرفته آقا از این جنایت 
جانم فدای قلبت آقا سرت سلامت 
سروده سید جمال الدین شهرزاد علوی