ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سر بریده

صبح را با سر بریده ای آعاز میکنم

و زننده گی پیراهنی سرخ و بنفش

دانه های سیاه چای

خونریز از گلوی استکان پایین میروند

و آب های جهان رنگ میگیرند

ما سر هایی بی تنیم با یک صدو چند سانتی متر فاصله از زمین

و فلات

و این فلات شکسته

سنگ گوری ناتمام .

هر روز کودکی در من منفجر می شود

عشقی پاره پاره

فرصتی نیست حتی

به اندازه ی عشقبازی حبه قندی میان دو لب …

وردی باید بخوانم

کلاهخودی بزرگ تهیه کنم

همسر و دخترم را مثل لاکپشتی بی سرزمین به دوش بگیرم

از زیر مولوی ها و تانک ها بگذرم

و به فرودگاهی بیگانه تن در دهم

که بین قفس های دیگر جایی برایم نشان دهد

شناسنامه ام را در طول سفر قاچ قاچ تقسیم کنم

و اگر سرنوشتم باز سرایی برج های دوقلو نباشد

در دشتی بیگانه رها شوم

با عمری گوژپشتی

با عمری گذشته

با مونالیزای دختری که از لاک خود بیرون نمی آید

جنون ، سنگ فرش دهن لق پیاده رو های منتهی به اداره است

و دریاچه ای که خفه ات میکند از این همه تظاهر پاکی بر موج هایش

جنون

قطعات همکار فیلسوف من است

که کلاغ ها تشییعش می کنند

و گاهی سر هایمان

دود های بی خیال پریشان را

به اشتراک می گذارد. 

کلمات کلیدی این مطلب :  شعر نو ، شعر سپید ، وحید ضیایی ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/6/2 در ساعت : 14:51:3   |  تعداد مشاهده این شعر :  866


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

ارمغان بهداروند
1393/6/2 در ساعت : 15:6:34
شاعر ارجمند! همه دانسته هايي كه در اين صفحه از تو خواندم نشان از دانايي و دانش تو دارد و اين كه كلمه را مي شناسي. دوست دارم با احترام به دوست ناديده ام بگويم كه اهالي كلمه را هم بشناس... چه دليلي دارد كه تو بيهوده خودت و مخاطبانت را به خاطر ابراز عقيده اي كه اصلا بر عهده ي شاعر نيست برنجاني... سيمين را مي گويم. او رفته است. تا بود مي شد منشش را نقد كرد و نوشت اما حالا نيست و آن چه براي من و توباقي گذارده است شعر است دو ست عزيزم. شعرش را بخوان و بنويس. هر چقدر كه مي تواني

.......................................................................................................

دوست گرامی ام
ظاهرن نکته ای که من به طنز و تعریض در رد سخنان ناعادلانه و افراطی جناب موسوی گفتم این شائبه را پیش آورده که تعرضی به ساحت غزل بانوی ایران داشته ام !
حاشا و کلا
ارادت قلبی من به این بانوی آزاده و غزلی که از او و دیگران آموخته ام و همصحبتی با یاران و دوستانش حرمت نان و نمک نگه داشتن را بر من فرض می کند ...
هر چند شاعر را در مقام مصلح خالی از عیب و نقصان در مقام عمل نمی دانم اما معتقدم مهر به سیمین مهر به حافظ و مولانا ست ... مهر به اوستا و قیصر ...

باقی بقایتان و بقول سیمین و خطاب به منکرانش
:
گوشتم گر چه خوردی استخوانم میفکن
ای سیه دل سیه مغز من تو را دوست دارم ....
علی سعادتخانی
1393/6/3 در ساعت : 0:49:30
بسیار زیبا بود دکتر
صغری اسلامی اصل
1393/6/2 در ساعت : 16:23:16
سلام
بسیار زیبا و پراز تصویر و فابل تامل
برقرار باشید
شکیبا غفاریان
1393/6/2 در ساعت : 15:10:52
سلام
نقاشی زیبایتان را خواندم
درودتان استاد
محمدمهدی عبدالهی
1393/6/2 در ساعت : 22:33:5
سلام و عرض ادب استاد عزيز
درود بر شما
زيبا بود
مويد و منصور باشيد
بازدید امروز : 4,618 | بازدید دیروز : 12,771 | بازدید کل : 121,746,863
logo-samandehi