خورشید می تابد اگر بیمار هم باشد
حتّی اگر ظرفیّت آیینه کم باشد
با یک عمل دریا پریشان نگاهت شد
باد از مبادای غروبت، سدِّ راهت شد
بر تخت اگر چه دیدنِ چشمانمان سخت است
با تو خیالِ آسمان این روزها تخت است
پرواز تعطیل است یا چشمان تو باز است
کاینگونه ماندن در زمین ترجیح پرواز است
حاشا گزند دردها بر پیکر نازت
کلّا کلوخ زخم ها بر بال پروازت
می مانی و فصل غزل تمدید خواهد شد
ماه از دل این حادثه، خورشید خواهد شد
شهربوری مانند فروردین بی تکرار
اسفندهای کهنه مان هم عید خواهد شد
گیسوی مجنون پرورت در حال تکثیر است
جنگل به جنگل شاخه هامان بید خواهد شد
با تو یقینا آخر شهنامه هامان خوش..
ضحّاک در البرز در تبعید خواهد شد
این بیت ها نذر شما ای رهبر باران
دست تو باشد تا قیامت بر سر باران
تاریخ ارسال :
1393/6/18 در ساعت : 21:42:21
| تعداد مشاهده این شعر :
732
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.