ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شهید رباعی ها
 بر خسته ی خاک ما نویدی ای گل

تصویر شکفتن امیدی ای گل

درشهر سراسر نفس نرگس ها

همواره سرافراز و رشیدی ای گل

 

آلاله رها نهاده بودی بر خاک

هر جا که تو پا نهاده بودی بر خاک

ازسنگر دیده بانی ات می جوشید

عطری که به جا نهاده بودی بر خاک

 

عشق از تو بسا شهامت آموخته بود

وقتی که تمام جسم تو سوخته بود

روح تو در آسمان حق مأوا داشت

چشمان تو بر سوی نجف دوخته بود

 

همواره نشان جوشش و پیکار است

آن زخم که برسینه ات از اشرار است

آیینه ی چشمان تو را  با قائم

در روز قیام وعده ی دیدار است

 

شیطان که به آورد تو برخاسته بود

هیهات که از شهامتت کاسته بود

در هر شب عید قبر نورانی تو

بهر قدم علی خوش آراسته بود

 

گر قامت تو نشان دردستان داشت

گل چهره ی تو رایحه ی بستان داشت

آن سینه ی چاک چاک تو با من گفت

از تاب و تبی که زخم کردستان داشت

 

در  سینه اگر تب وصالی داری

بر روی زمین شکسته بالی داری

در محضر ذوالجلال جای تو نکوست

در بین فرشتگان جلالی داری

 

سردار میان جبهه ها سرور بود

برگشت به خانه اش ولی بی سر بود

آغوش گشود جانب فاتح فاو

خاکی که همیشه قهرمان پرور بود

 

ای کاش که روح من به تن برگردد

فرزند فدایی وطن برگردد

صبر پدرت حکایت یعقوب است

گوید که فروغ چشم من برگردد 

 

مردان خدا پیام شادی خواندند

وقتی که تو را شهید و هادی خواندند

آن دم که سحر شکفت پیشانی تو

در عرش سرود « فی عبادی » خواندند

کلمات کلیدی این مطلب :  شهید ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1393/7/30 در ساعت : 20:50:56   |  تعداد مشاهده این شعر :  491


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 6,886 | بازدید دیروز : 20,496 | بازدید کل : 121,714,642
logo-samandehi