ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



یاد شور و حال عصر نوجوانی می کنم

 
یاد شوروحالِ عصرنوجوانی می کنم
صحبت ازرخسار یار اصفهانی می کنم
 
می نشینم زیر نور ماه ، پشتِ پنجره
منزل همسایه ها را دیده بانی می کنم
 
تا نشیند کفتری بر روی دیواری بلند
سنگ بر می دارم و کفتر پرانی می کنم
 
برّه ها را می برم صحرای بی آب و علف
روزها با خرسواری شادمانی می کنم
 
گاهگاهی با برادر زن به صحرا می روم
او که می خوابد به تنهایی شبانی می کنم
 
با پدر زن زیر کرسی ضمن خوردن صحبت از
میش و بزهای اصیلِ مهرگانی می کنم
 
جمعه ها خوابم ولی یکشنبه ها با دوستان
در بهاران* عصرها هم شعر خوانی می کنم
 
طنز خود را می سپارم دست استادم اگر
در کتابش چاپ گردد جانفشانی می کنم
 
 
گر که با ایراد مسئولین مواجه شد غزل
می ستانم توی زونکن بایگانی می کنم
 
گر به مجلس راه یابم با حمایت هایتان
می نشینم چاره جویی بر گرانی می کنم
 
گر بگیرم بی ضمانت وام هنگفتی ز بانک
پشت بام خانه ام را شیروانی می کنم
 
می روم چون موریانه روی اعصاب زنم
مثل شاهان توی منزل حکمرانی می کنم
 
بی سواد و تنبل و بی فکرم و دیوانه وار
چون الاغی با زنم نامهربانی می کنم
 
بی خیالش!چون ندارم پول رفتن تا خمین
توی تهرانسر کماکان زندگانی می کنم
 
با نرفتن در پیِ شغلی مناسب عاقبت
دخترو مادرزنم را هم روانی می کنم !
 *انجمن ادبی بهاران
8/ 11/ 93 – تهرانسر
"مهدی سیدحسینی"

کلمات کلیدی این مطلب :  عصر نوجوانی ، یلر اصفهانی ، همسایه ، کفتر ، برّه ، میش ، بز ، مجلس ، گرانی ، خمین ،

موضوعات :  طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1393/11/16 در ساعت : 21:50:49   |  تعداد مشاهده این شعر :  921


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی نظری سرمازه
1393/11/17 در ساعت : 1:2:50
درودشاعرگرامی طنز زیبایی بود
تا که بیت المال را بالا کشم بی کشمکش
با رییس بانک ،"بابک جان" تبانی می کنم
راضی از اقلام چندین کاره ی بیگانه ها
روزوشب "شرمنده "احساس جوانی می کنم

محمد حسن بذرکار (محب)
1393/11/17 در ساعت : 12:7:54
کماکان عال العال
بازدید امروز : 4,833 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,720,301
logo-samandehi