أعوذبالله من الشیطان الرجیم و من شر نفسی
بسم الله الرحمن الرحیم
عجب دوران سردی بود... دوران را عوض کردی
نمای مرده ی این طاق و ایوان را عوض کردی
تمام بذرها در نطفه خوابیدند انگاری
تو هم.دست بهاری! باد و باران را عوض کردی
تو آن روحی که در دلهای خاکی مان دمیدی و
به دست برکت خود خاک گلدان را عوض کردی
برای شرح جاء الحق و زاهق کردن باطل
تو آن جلد غبار آلود "قرآن" را عوض کردی
افق هایی که چشم.ت داشت ، عین روز روشن شد
تو تعبیر بدِ کابوس ها مان را عوض کردی
دمید از خاک مرده بانگ صور و شور بیداری
تو پایان خزان انگیز دیوان را عوض کردی
به یمنت ماه بهمن ، مثل فروردین گلها شد
تو آخر رسم هرسال زمستان را عوض کردی
رحیمه مهربان