ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



داستان دسیسه (بیداری اسلامی)


ژِست انسانیت گرفته ژ3، کلاشینکف دوباره کلّاش است



فتنه یعنی همان فشنگ قدیم، این همان کاسه این همان آش است



 



خون خاور میانه جاری شد، آروغ غرب بوی نفت گرفت



کراوات گردن شیوخ عرب، دار نکبت برای دشداشه است



 



نشئه نشئه به خاک می افتند، جنگ گاهی چقدر بی رحم است



زخم شمشیر های نامردی است هر خراشی به جان خشخاش است



 



دستکش های مخملی مُد شد، دست های طمع دراز شدند



باز لبخند بی قواره ی مکر زخم تاریخ را نمک پاش است



 



نقش رنگ است، نقش تزویر است، پرده ی شوم خیمه شب بازی است



پرده افتاده است و معلوم است دست کی پشت پرده نقاش است



 



این طرف مشت ها گره خوردند، آن طرف مشت ها ولی وا شد



دست ها رو شدند پیش همه، داستان دسیسه ها فاش است



 



خون غیرت به جنب و جوش انداخت شریان های مرده را امّا



تیتر شد در خبرگزاری ها نبض آشوب دست اوباش است



 



دوربین های کور خوابیدند، چشم بیدار کیست می گرید؟



میکروفن های لال لب بستند، کیست انگشتش اینکه بر ماشه است؟



 



لشکر فیل ها زره پوش اند، سنگ این بار دست آینه هاست



شب شب حمله ی ابابیل است، روز روز شکست خفاش است



مربع



نان زحمتکشیّ و رنج ریال بهتر از داغ ننگ و طعم دلار



ما به جهد و جهاد زنده تریم، گور بابای هرچه عیاش است


کلمات کلیدی این مطلب :  داستان ، دسیسه ، (بیداری ، اسلامی) ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/6/25 در ساعت : 3:44:9   |  تعداد مشاهده این شعر :  1651


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1390/6/25 در ساعت : 7:30:38
زنده باشی عزیز.انصافا غزلی فاخر و دلنشین و در عین حال متفاوت است.سبز باد.

عباس خوش عمل کاشانی
1390/6/25 در ساعت : 7:35:12
*دوست عزیزم.در دوباره خوانی این شعر زیبا متوجه شدم که مصراع دوم بیت دوم باز مشکل وزنی دارد.اگر-مثلا-بگویید:کراوات زن شیوخ عرب ....وزن درست می شود.بازهم فکر کنم جنجال دیگری برپا خواهد شد!
محمد سعید شیخ
1390/6/26 در ساعت : 1:7:16
سلام و عرض احترام دارم
به نظر من جدای از الفاظ و کلمات ،اندیشه ای که پشت این شعر خوابیده است همان اندیشه ی نابی است که می توان و باید از شعر بهره برد.بسیار زیبا بود.
-----------------------------
بیت :(کراوات گردن شیوخ عرب، ..) را هم اگر خواستید به این شکل هم می توان نوشت:
(دستمال گردن شیوخ عرب، دار نکبت برای دشداشه است)
ارادتمند
..........................................
سلام دوست
ممنون از بذل توجهتون. البته بیت پیشنهادی شما اشکال وزنی ایجاد می کنه.

یا علی
محمد وثوقی
1390/6/25 در ساعت : 19:20:26
سلام آقای فردوسی عزیز
شعر زیبایی است دست مریزاد. اگر اصرار ندارید از کلمه ی کراوات استفاده کنید می توانید به جایش «گره» بگویید. Tie به معنی گره ، گره گردن و کراوات هم بسیار مستعمل است.
مستدام باشید.
سارا وفایی زاده
1390/6/25 در ساعت : 16:35:39
سلام آقای فردوسی

دست مریزاد. اشعار جنجالی زیبایی دارید.
ابراهیم حاج محمدی
1390/6/25 در ساعت : 9:37:40
سلام خیلی زیباست ولی این مصرع اشکال وزنی دارد
(کراوات گردن شیوخ عرب، دار نکبت برای دشداشه است)
مصطفی پورکریمی
1390/6/26 در ساعت : 1:43:3
سلام جناب آقای فردوسی عزیز

ژِست انسانیت گرفته ژ3، کلاشینکف دوباره کلّاش است


فتنه یعنی همان فشنگ قدیم، این همان کاسه این همان آش است

تناسب زیبا و مهندسی شاعرانه ای که بین " ژست و ژ3 ، کلاشینکف و کلّاش ، و فتنه و فشنگ در این بیت وجود دارد معرکه ست .در مورد آن مصرع هم پیشنهاد من این است :

کراوات گردن شیوخ عرب.................کراوات و کت ِ شیوخ عرب....

..................................

سلام جناب پورکریمی عزیز و همیشه یار
از نظر لطفتون ممنون. در مورد بیت پیشنهادیتان حتما فکر خواهم کرد. البته کمی از تصویر "طناب دار" دور می شود.
البته این بار دوستان رضایت دادند که مصرع اشکال وزنی ندارد و داستان ختم به خیر شد. می توانید در آرشیو مباحث را مطالعه بفرمایید.
بازدید امروز : 6,523 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,721,991
logo-samandehi