وقتی که برگی تازه بر روی زمین افتاد
پیشانیِ هفت آسمان از غصه چین افتاد
دستی به خونخواهی ِ لاله از زمین برخاست
بر سینه ها فریاد های آتشین افتاد
داودیان یورش بر ابلیس زمان بردند ...
مکر شیاطین یک به یک از روی زین افتاد
یک سنگ کوچک سینه ی شب را ترک می زد
مثل شهابی سرخ بر کفر لعین افتاد
از خون سرخ تازه ی هفتاد ها قمری ...
یک منحنی تا آسمان روی زمین افتاد
منظومه های سرخ بیداری رقم می خورد ...
گلبانگ تسبیح ملائک بر طنین افتاد
تطهیر می شد وسعت تقویم آزادی...
با قطره های خون که از روی جبین افتاد
بر سنگ سخت الماس های سرخ جاری شد (خواندن : بر سنگ سخ- تَال-ماس- ها-یِ)
نقشی از عاشورائیان روی نگین افتاد ( خواندن :نقشی َ_زآشورائیان )
از خون سرخ استقامت لاله ها روئید
نقش خدا بر پردهای آخرین افتاد ....
سید مهدی نژادهاشمی شوریده
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/6/30 در ساعت : 18:11:58
| تعداد مشاهده این شعر :
1138
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.