ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



رئیس جمهور (طنز)
کاشکی من هم رئیس جمهور شم 

دشمنِ فقروفسادوزورشم

مال مردم را دهم از روی حق

سهم هر کس را نویسم بر ورق

ناگهان بر خواهشم آمد جواب

گفت گیرید این ریاست باشتاب

حلقه زد خیل عظیمی دور من 

هر کسی هورا کشیدم با سخن 

فرش قالی بود هر جا  زیر پام 

هر قدم گل بود و گل بوته مدام 

بردنم با احترامی توی کاخ

با خودم گفتم عجب ثروتی آخ 

می کنم تقسیم بر مردم یقین 

سهم هر کس می دهم حالا ببین 

یکی آمد تا کمر دو لا شده 

قامتش هم چون کمانی تا شده 

گفت قربان خادمان در خدمتند 

همه آماده به پست و مسندا ند

می شود هر کس معرف بر شما

می دهیدم رخصت از بهر دعا ؟

یک قشون آمد شرفیابیِ من

سوختم بر حال ملت و وطن 

خادمان را این همه گویید چیست؟

مال بردند این چنین باید گریست !

گفت حاجب قبله ی حاجات من 

خود شوید آگاه ِقبل از هر سخن 

این وزیر الوزرای اعظم است 

طفلکی جیره ی او خیلی کم است 

آن یکی آقای بهداشت شماست 

آنقدر دارد که فکر او دواست 

کارمندش همه بیچاره گدا 

خود که دارد ،او چه می داند چرا؟

آن یکی باشد وزیر اقتصاد 

مظهر عدل است و انصاف است و داد 

کار مندش را گرفته زیر پر 

هر اضافی می دهد بر هر نفر 

وین یکی قاضیِ قضات شماست 

عدل و دادش را خدا داند کجاست 

الغرض پرده که افتاد کنار 

خسته گشتم من ز دست روزگار 

با خدا گفتم خلاصم کن دگر 

می شوم مدیون مردم بی ثمر

تن من گردید از تب غرق آب  

فاز چون برقی پرانیدم زخواب 

مدینه ولی زاده جوشقان      دی ماه 1388








کلمات کلیدی این مطلب :  ملت -وطن-سهم-رخصت -مال مردم ،

موضوعات :  طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1394/11/1 در ساعت : 15:57:44   |  تعداد مشاهده این شعر :  1147


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

شبنم فرضی زاده
1395/1/22 در ساعت : 12:7:2
افرین بانو
---------------------------------
ممنون خانم فرضی زاده عزیز
بازدید امروز : 5,485 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,720,953
logo-samandehi