ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مرد ، شعر طنز از علی دولتیان
مرد ،طنز تلخی از علی دولتیان
نشسته مرد روی نیمکت،سیگار و سیگار
خدایا می شود امروز ، او پیدا کند کار ؟!
زمستان ، سوز سرما ، در کنارش پیچکی نا ن
سگی در پیش او ، خوابیده طوری ، مرده انگار!
میان حرفهای گنگ و نا مفهو م می گفت
خدایا طفل معصومم چرا افتا ده تبدار
همین یک حلقه ما نده ، یادگاری از عروسی
دو قوطی شیر ،پول برق،می ما ند چه مقدا ر؟!
ببر این حلقه را عیبی ندارد می خرم باز
ببین ارزا ن نگیرند از تو آ ن را توی بازار
ببر ، فردا حساب این یکی را می کنم صاف
دعا کن باز ، پشت در نیا ید آ ن طلبکا ر
نشسته ، نرم نر مک برف می بارد به رویش
میان کوچه ی خلوت ، لبویی می زند جا ر
پیاده شد زنی از داخل شاسی بلند ش
لباس آورده آویزان کند بر روی دیوار
صدای بچه  می پیچد دوبا ره توی گوشش
خودش را در خودش پیچیده طوری ، مرده انگار !
پلیسم ! ایست ! سگ ترسید و فوری خیز بر داشت
صدا زد مرد،نا نم را بیا یک لقمه بردار
چه کردی دستبندت ،این همان دزدی ست گفتم
یهو در می رود نا کس ، بگیرش زود سرکا ر!
کلمات کلیدی این مطلب :  علی دولتیان ، طنز ، مرد ، شعر ،

موضوعات :  طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1395/1/25 در ساعت : 22:55:48   |  تعداد مشاهده این شعر :  1112


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 3,665 | بازدید دیروز : 20,496 | بازدید کل : 121,711,421
logo-samandehi