اي همه ارض و آسمان شيفته لــقاي تـو
مهر تمــام عاشقان در طلب هـواي تـو
آن كشش وجود تو مي كشدم به سوي خود
كيست بود در اين جهان خسته ز آرزوي تو
فكر تمام عاشقان يــوم و شبي سراي توست
خواب قليل عـارفان در صدد رضاي توست
چشم دل خراب من در پـي چشم ناز توست
گـر چه بگويدم بـرو ملك در شفاي تـو
اين بـود آرزوي مـن تـا بـرسانيم دري
راه بـه مـن نشان بـده تا بـروم سراي تـو
گو شه لبي تكان بـده حسرت آتشين مده
گو كه خزان نمي شود مهر من و وفاي تـو
گر كه نشان دهي به من راه جهان نماي خود
جان ز تنم بـرون شود در طلب رضاي تـو
اي گــل نازنين من ، درك آذريـن مـن
دل برسد بـه مقصدش در پي آن نگاه تـو
تـا نــكشم عذاب غم ليك قلم زمين نهم
گـر قلمم غمين شود عاجزم از لقاي تـو
کلمات کلیدی این مطلب :
مهر ،
یار ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/7/19 در ساعت : 18:43:48
| تعداد مشاهده این شعر :
1030
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.