(( بوی نسترن ))
نوروز پاور چین و پاور چین، همپای آتش بازی اسفند
دست بهار سبز را در دست ، گسترده روى چهره ها لبخند
می آید این پیر جوان اندیش ، تا نو کند بنیاد هستی را
در پیش پای او بیفشانید ، آب و گل و نقل و نبات و قند
در کوه و صحرا لاله می خندد ، در دشت بوی نسترن جاریست
شور و نشاط و شادمانی را ، مردم به هم تبریک می گویند
ما نیز باید چشم دیدن را ، با شور و شادی همزبان سازیم
خاموش ماندن مهربانی نیست ، وقتی هزاران سبزه می رویند
گل با تماشایی ترین تآثیر ، غوغایی از رنگ است در تصویر
خواب طبیعت می شود تعبیر ، در متن رویش های بی مانند
بر خیز و با ما پای کوبی کن ، در کوچه باغ سبزِ فروردین
اندوه را باید درین نوروز ، نوروزیان بر خاک بسپارند
چون چادر گلدار کولی ها ، صحرا پر از گلهای رنگین است
ازدیدنش دل بر نمی دارم ، گر بگسلندم باز بند از بند
در گردش تقویمِ پویاییِ ، پاییز هم فصلی دل انگیز است
سبز است قانون چمن تا هست ، گر دشمنان باغ بگذارند
#محمد_روحانی (#نجوا_کاشانی )
تاریخ ارسال :
1396/1/2 در ساعت : 16:23:29
| تعداد مشاهده این شعر :
679
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.