سلام خانم صداقتی بسیارزیبا وتأثیر گذار سروده ای چند باره خواندم ومتأثرشدم سپیدِ سپید درست شبیه فرشته ها ... نه درست شبیه خودت! خدا بغل می کند سه سالگی ات را.. اجرتان با حضر ت رقیه (س)
|
سلام شعری زیبا را از شما خواندم یک اشاره کوچک: شعر در فضایی سرخ شروع می شود: سرخِ سرخ و همچنان در سرخی ادامه پیدا می کند: چشم خیس و خونین و سرخ آسمان باز این سرخی را می بینیم|: پیراهن قرمز - گونه های گل انداخته - پیراهن سرخ این سرخی با فضای کربلا و صحنه های خونین آن متناسب می نماید شاید آوردن گونه های کبود در ادامه سرخی را به کبودی پیوند می زند اما در پایان شعر از دل این سرخی و کبودی سپیدی متجلی می شود:سپید سپید شبیه فرشته ها. پایانی که انتظارش می رود. از سرخی به سپیدی رسیدن، چیزی که در کربلا اتفاق می افتدو...
|
بسیار پراحساس و قابل ترحیب است و کاری متفاوت.زنده باشی.
|
سلام و عرض ادب دست مریزاد ، زیبا و سرشار از احساس
|
سلام حانم صداقتی نیای گرامی آفرین ...خیلی عالی و تأثیرگذار است بحمدالله به زبان شعری خاص خودت رسیده ای ..مؤید باشید.
|
عجیب تاثیر گزار است این شعر سپید بی هیچ پیچدگی معانی مرسوم در این قالب شعرها و روانی و .....کلمات فوق العاده بود این شعر اجرتان با سالار شهیدان کربلا
|
هر چه به پایان نزدیک می شد قوت می گرفت . ممنون
|
سلام خانم صداقتی نیای عزیز کار با احساس و زیبایی بود که نقاط قوت زیادی داشت.اما به نظرم این قسمت اگه حذف شه نه تنها به کار آسیب نمیرسون بلکه بهتر میشه: تصور کن کاروان رفته و تن تو ستاره ها را به این خاک کشانده تمام نیزه ها به خنده افتاده اند تو شیرین ترین کودک جهانی با پیراهن سرخ و گونه های کبود/ پایان بندی کارتون قوی بود.دست مریزاد حسینی باشید و آزاده
|