دسته بندی اشعار

آخرین اشعار

آخرین نقدها

نیمروز آینه ها

نیمروز آیینه ها

در نیمروز ۱۷ خرداد ، وقتی حرامی در به در می شد
وقتی لباس سبز سربازی ، مولای خوبان را سپر می شد

وقتی غبار آیینه را می شست، دیگر هراسش نیست از مردن
غسل شهادت کرد و ما دیدیم آیینه ای بشکسته تر می شد

در لابلای زخم کرکس ها، در انتهای دود و خاکستر
زاییدن ققنوس را دیدیم، وقتی که از آتش به در می شد

فصل بهار  و عطر نارنج و صد لاله و صحن بهارستان
عطر گلاب و آب و آیینه، حالا هوا هم تازه تر می شد

حالا هوا بوی شهادت داشت، بوی شهید و نسل اول ها
جلادها را خوب فهمیدیم، حل معما ساده تر می شد

تهران ما خردادها دید و در هر بهارش برف بارید و
حسن ختامش سربلندی بود، وقتی جهانی باخبر می شد


پای دفاع از حرم حالا فرقی ندارد سوریه، ایران
از بارگاه امن روح الله جانم فدای غزه و لبنان

شاعر : فاطمه رحمانی

---

---

   تاریخ ارسال  :   1396/3/21 در ساعت : 11:40:2   |  تعداد مشاهده این شعر :  873

---

---