دسته بندی اشعار

آخرین اشعار

آخرین نقدها

مشکوک

بنده مشکوکم به هر بیش و کمی شک میکنم
بر خودم بر دیگران،در هر دمی شک می کنم


در اتول چون می نشینم به هزاران ترس ولرز
در مسیرم گر بود پیچ و خمی شک میکنم


آب نایاب است و هر باغ و چمن خشکیده است
روی گلها گر ببینم شبنمی شک می کنم


بچه ها.را دوست دارم،در بغل می گیرمشان
لیک با وسواس خود،به هر نمی شک میکنم


دوست دارم یکصدا باشد صدا، بی زیر وبم
بشنوم گر صوت با زیر و بمی شک می کنم


خوگرفتم چون به تنهایی،به تنهایی خوشم
گربیاید بهر یاری همدمی شک می کنم


خندوانه خنده دارد ،لیک من با آن (جوان)
چون(مدیری)با همان دور و همی شک می کنم


جای شادی شاد باید بود آری شاد شاد
وندرین عرصه اگر بینم غمی شک می کنم


بسکه انسانها ز انسان بودن خود رفته اند
لاجرم هر جا ببینم آدمی شک می کنم


در بلای خانمانسوز توهم مانده ام
بنده مشکوکم !!!لذا بر عالمی شک می کنم


در هوای گرم تابستان کاشان جان.تو
گر ببارد نیمه شبها نم نمی شک می کنم


جواد جهان آرایی

---

---

   تاریخ ارسال  :   1396/5/30 در ساعت : 20:52:58   |  تعداد مشاهده این شعر :  430

---

---