ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



رفتن

از آرزوها گور من پر شد ولی تو
با رفتنم یک شهر دلخور شد ولی تو
ابرو کمان های خودت را خم نکردی
از غصه ها و درد هایم کم نکردی
من بت نبودم بشکنی با دست هایت
از قلب تو رنجیده ام تا دست هایت
عیسی صلیبش را کجا میخواست مردم
آدم هنوز هم در پی حواست مردم
دلشوره ها دل مرده ها را خلق کردند
بهر امیدی بچه ها را خلق کردند
من سربه زیر است طفل معصوم نگاهم
من یوسف گم کرده ای در عمق چاهم
این بیت ها تعبیر میشد مهربان تر
وقتی که باران میگرفت در خانه کمتر
میترسم از همزادی باران و طوفان
میترسم از تنهایی سخت خیابان
وقتی که دستم با ته جیبم رفیق است
یعنی که تنهایی من خیلی عمیق است
شرح پریشانی من را خوب بشنو
محتاج بودم من به تو یاغی به برنو
هرجا که پای صحبت تو در میان است
غمگین ترین حال جهان من عیان است
من میروم بی تو به سمت رخت خوابم
ارگ بمم بی تو که ویران و خرابم
بعد از تو دیگر از دلم چیزی نمانده
نابود شد این عشق مثل حزب توده
احساس را از من گرفتند خاک کردند
از عرصه ی دنیا خودم را پاک کردند
من رفتم اما قلب تو هرگز نفهمید
میرفتم و چشم تو این را خوب میدید
از آرزوها گور من پر شد ولی تو
با رفتنم یک شهر دلخور شد ولی تو


موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1397/3/28 در ساعت : 15:47:24   |  تعداد مشاهده این شعر :  402


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1397/3/29 در ساعت : 6:54:36
«سجّاد صادقی» شاعر جوان آتیه داری است که پیش از این شعرهایی قابل قبول از او در این سایت و سایتهای دیگر خوانده ام و گهگاه محظوظ شده و لب به تحسین و ترحیب هم گشوده ام.این بار اما از مثنوی او خوشم نیامد ؛ آن هم به چند دلیل: اول این که شاعر پس از سرودن شعر ، بی آن که آن را دوسه بار مرور و احیانآ ویرایش کند ـ و به تعبیری :داغ داغ ـ راهی دفتر شعرش کرده است.ثانیآ از در ارتباط نبودن مصراعهای یک بیت با هم متعجب و منضجر(دلگیر) شدم.ثالثآ لغزش وزن و نادرستی قافیه ـ دو مورد ـ مثنوی را غیرقابل قبول کرده است.
در بیت مطلع که مصراع اول زیبایی دارد چرا بایستی از رفتن شاعر یا عاشق ، یک شهر دلخور شده باشد؟ اگر عاشق خوبی بوده که اهالی یک شهر بایستی عزادارش شده باشند و اگر بد بوده بایستی از دستش نفس راحتی کشیده باشند! به نظرم تنگنای قافیه در بیت مطلع کار دست شاعر داده است ؛ مگر این که خود بیاید توضیح بدهد که دلخوری یک شهر از چه بابت بوده است.در مصراع اول بیت دوم با «ابرو کمانها» نتوانستم کنار بیایم ؛ اگرچه می خواهد بگوید از رفتن من حتی ابرو درهم نکشیدی.اولین لغزش وزنی در مصراع دوم بیت چهارم نمایان شده است:آدم هنوز هم در پی حوّاست مردم.به عدم ارتباط دو مصراع کاری ندارم ؛ اما شاعر به سهولت می توانست «هنوزم» درست را به جای «هنوزهم» نادرست ـ از حیث صدمه رساندن به وزن ـ بگذارد.در بیت پنجم ، شاعر «مرده» را با «بچه» قافیه کرده است که اشکالی بزرگ است.اگر مصراع حاوی «بچه ها» نه مصراع دوم که مصراع اول قرار گرفته بود می گفتم این جا تنگنای قافیه چاره ای برای شاعر نگذاشته است ؛ اما وقتی مصراع بچه دار دومین مصراع است دست شاعر برای استخدام کلمه ی همقافیه با «مرده ها» باز بوده است.مصراع اول بیت ششم ، هم ناموزون افتاده و هم ضمیری حشو دارد:من سربه زیر است طفل معصوم نگاهم....و باز هم به عدم ارتباط دو مصراع کاری ندارم!در بیت هفتم دومین مورد از غلط بودن قافیه رخ نموده است ؛ چون شاعر «مهربان» را با «کم» همقافیه کرده است:«مهربان بعلاوه ی تر» ، «کم بعلاوه ی تر»! در مصراع دوم این بیت باز هم اضافه وزن مشهود است:وقتی که باران می گرفت در خانه کمتر...از ضعف تألیف ها و عدم ارتباط مصراعها می گذرم و به بیت سیزدهم می رسم که هم قافیه اش غلط است و هم در آن بی مزه ترین و مضحک ترین وجه از وجوه در یک شعر جدّی رخ نموده است:بعد از تو دیگر از دلم چیزی نمانده/نابود شد این عشق مثل حزب توده!!!!! اولآ باید بگویم:این بیت «ابرد من الثلوج» است! ثانیآ «توده» با «روده» همقافیه است و «نمانده» با «نخوانده»....در مصراع اول بیت چهاردهم هم باز اضافه وزن مشهود است.....ای کاش آقاسجّاد عزیز پس از سرودن این مثنوی ، دوسه بار آن را مرور و ویرایش می کرد و پس آن گاه در دفتر شعرش درج می نمود....والسّلام.
بازدید امروز : 6,377 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,537,608
logo-samandehi