می چکد از دفتر غم شعله های درد نیز
می کشم از عمق دل فریاد و آه سرد نیز
بشنوید این واژه های تیزِ چون شمشیر را
اشک جاری از قلم بر دفتر و تصویر را
ما دماوندِ پُر از آتش فشان و آتشیم
از نژاد آریایی از تبار آرشیم
چون لهیب آذر و سوزان مثال اخگریم
خشم ما طوفانی و بُرّان شبیه خنجریم
موج دریاییم و دائم در خروش و جنبشیم
خرمن خصم ستمگر را به آتش می کشیم
سرببازد از کلام و منطق و تدبیر ما
می چشد زهر عتاب و چرخش شمشیر ما
گر به آب و خاک ما حتی نگاه چپ کُند
ریشه ناپاک او را نسل رستم می کَنَد
می رسد بر گوششان "أینَ تفِرّوُا" های ما
رقص تیغ و خنجر و آهنگ هوهو های ما
شمر دوران را به گاه رزم رسوا می کنیم
در مصافی بی امان اینگونه غوغا می کنیم
در خروشیم و به جنگ خصم ناکس می رویم
"بی محابا تا خود بیت المقدس می رویم"
قدس را ما قبله گاه کل عالم می کنیم
شر اسراییل را از منطقه کم می کنیم
در مسیر حق و ایمان محکم و پاینده ایم
با ولایت زنده ایم و در رهش رزمنده ایم