قلم شوق
ای که عنقای هنر پیش تو پر می ریزد
از هر انگشت تو صد گونه هنر می ریزد
چون تو با شور و شعف عزم نوشتن بکنی
سرشکافد قلم از شوق و شکر می ریزد
دارد امّید تَفَقّد ز تو در موسم سِیر
هر درختی که به پای تو ثمر می ریزد
چون زبان تو شود گرم تکلم گاهی
گویی ازدُرجِ دهان،لعل وگهر می ریزد
به تمنای وصال توام ای گلبن عیش
تا سحر دیده من خون جگر می ریزد
تو همانی که ترا حافظ شیراز ستود
خواجه با همت تو طرح دگر می ریزد
عُذرِ تقصیرِ"شهودی" بپذیر ای مه من
کز نداری است به شاباش تو سر می ریزد
علی شهودی
۲۱ خرداد ۹۸ / تبریز
تاریخ ارسال :
1398/3/22 در ساعت : 17:16:21
| تعداد مشاهده این شعر :
380
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.