دل می بَرَدَم گاهی، از گاه به بیگاهی
گاهی دِل من سوزد، از ناله و از آهی
شد تا که غریبانه در سایه ی نخلستان
با زخم خدا آمد، آواز علی گاهی
دُردانه ترین بی دل، در جوشش « می » می گفت
با سازتو رقصیدم، مستانه به هر راهی
دریا شده طوفانی، طوفان شده دریایی
گه گاه قدح بشکست، گاهی دل یک ماهی
در چشم فلق دیدم، خورشید رخ اش گلگلون
تا رقص نظر گیرد، در بزم علی خواهی
دل دادم و خون خوردم، خون خوردم و دل دادم
سرگشته شدم هر سو، در دست تو چون کاهی
از آینه می جویم، لیلای بهارم را
او خانه ی مستی شد، من حلقه ی درگاهی
تا دف ز غزل بگسست، مینای زمان بشکست
ای خضر طرب بشنو! آواز من از چاهی
میراث کبوتر را، در خانه ی دل خواندیم
با خس خس این سینه، چون مرغ شبانگاهی
سجاده و می خونین، هنگامه ی عشق آمد
ابروی دل عاشق، محراب سحرگاهی
چهاردهم مرداد نود
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/10/14 در ساعت : 3:39:47
| تعداد مشاهده این شعر :
1157
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.