ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



فصل ظهور

ای گلِ در غنچه غیبت نهان
ای نهان از دیده و پیدای جان
در حجاب نور ، همچون آفتاب
تو عیان و دیده هامان در حجاب
گرچه کس را تاب دیدار تو نیست
نیست چشمی که گرفتار تو نیست
حق تجلی کرده در مرآت تو
شد جهان آیینه آیات تو
بوی تو پیچید در هر بوستان
هرگلی دارد ز روی تو نشان
لاله ها را داغ عشقت در دل است
پای سوسن از فراقت در گل است
چشم نرگس را غمت بیمار کرد
یاس را آواره دیوار کرد
بید مجنون موی افشان تو شد
غنچه مثل سرو قربان تو شد
سبزه گر از خاک سر برمی کند
فرش راه تو دل و سر می کند
قبله گاه دشت و صحرا روی تو
موج دریا در هوای کوی تو
رعد اگر غران شد از قهر تو شد
برق اگر تابان شد ار بهر تو شد
مهد باران آسمان مهر تو
چشمه جوشان نشان مهر تو
ابر می بارد که تا شوید غبار
از جهان ، تا تو درآیی چون بهار
رود اگر جاریست ، دریایش تویی
چرخ اگر چرخد ، تمنایش تویی
مه هلال گوشه ابروی تو
دیده خورشید مات روی تو
کوه ، این دست تمنای زمین
دست حاجت را بلند است اینچنین
آتش از عشق تو دارد سوز را
سوخت شوقت ، شمع شب افروز را
ای دو عالم در هوای لطف تو
هر چه در عالم گدای لطف تو
گر ملک آورد بر آدم سجود
روح آدم روشن از روی تو بود
بود نامت خاتم انگشتری
گر سلیمان داشت ملک سروری
در نی داوود آوای تو بود
که از انسان و پری دل می ربود
موج قهرت از سر کنعان گذشت
نوح با تو از دل طوفان گذشت
آن ید بیضا که موسی می نمود
آیتی از روی رخشان تو بود
تا دمی با عشق تو همدم شده
پور مریم بین ، مسیحا دم شده
ای دل و جان جهان مشتاق تو
چشم بی سوی زمان مشتاق تو
بی تو ما از خویشتن جا مانده ایم
در حصار جمع ، تنها مانده ایم
گر نباشد چشم را اذن حضور
گر نیامد فصل سرسبز ظهور
تا که باز آید به دیده روشنی
یوسف ما، " لااقل پیراهنی"!

کلمات کلیدی این مطلب :  شعر آدم ، ابوالحسن درویشی مزنگی(آدم) ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1399/1/19 در ساعت : 9:39:15   |  تعداد مشاهده این شعر :  156


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

هم اکنون 14 سال (شمسی) و 1 ماه و 15 روز و - ساعت و 33 دقیقه و 43 ثانیه است همراه شماییم 445653223.755 و زمان همچنان در گذر است ...
بازدید امروز : 2,226 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,717,694
logo-samandehi