ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مست هوشیار
مست هوشیار 
محفلی بر پا شبی در این جهان 
با حضور عالمان و مردمان 
محفلی آکنده از حرص و طمع
کر به گفت حق و پر از مستمع 
هرکسی هشیار و عاقل می نمود 
سر ز بهرش تا کمر می شد فرود 
هرکه بود اهل ریا و بی هنر
در میان مردمان قرص قمر 
گفت و گو مابینشان از هر دری 
خنده و گریه ولیکن ظاهری 
ناگهان مستی ز ره خندان رسید 
در میان گفت و گوهاشان پرید 
السلام ای مردم باده پرست
باده خواران شرابی از الست
مردمان عاصی شدند و آتشی
مست نادان کی کند گردن کشی 
آنچه لایق مر تو را باشد مگو
رو از این محفل ره توبه بجو 
در جواب او خنده ای مستانه زد 
 پس بگویم هرکه چون پیمانه  زد
من ننوشیدم مرا نوشانده اند 
آن کسانی که ز حق واخورده اند
مستم اما آنقدر دارم خبر 
این همه مست و ز مستی بی خبر 
یک نفر مست از نگاهی، عاشق است
وان یکی مست از غرور و فایق است 
دیگری مست از می خون کسی
وان دگر مست غم است و بی کسی 
این ز اشک تر خورد می تا سحر
آن یکی هم آورد درد شرر
یک نفر مست از طرب، سازش دخیل
آن یکی گوشش کر از صوت جمیل
یک طرف بیخود ز عیش بس حرام
وان طرف دم میزند از دین  مدام
اکثر مردم همه مستند و خواب
در پی آبی، دوان سوی سراب
ظاهر هر تن بسی پر زرق و برق 
در حقیقت ها ولیکن دلق دلق 
پس حکایت میکند مست غریب
این زمان و راه و رسمش بس عجیب
این چه دنیایی بود که پول و زر 
پوشش قلب سیاه پر ضرر
رخنه کرده در همه این بیخودی
مکر و حیله و فریب بی حدی
می روم اینک پی میخانه ای
از شراب حق زنم پیمانه ای 
این شراب از جنس عرفان خداست
عقل کامل مستی اش،دردش فناست
رخت و بختم از شما بر میکشم
از می ناب ملک سر میکشم
کلمات کلیدی این مطلب :  مست،هوشیار،عرفان،خدا ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1399/3/5 در ساعت : 15:43:38   |  تعداد مشاهده این شعر :  82


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 8,026 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,539,257
logo-samandehi