نجابت حَوا
یک جاده بر دو راه نبودن رسیده بود
یعنی دوباره مرد به یک زن رسیده بود
آنک هبوط بود ولی سیب دست من
اینک فریب بود که بر من رسیده بود
با خوشه ی طلائی موهای گندمین
سیبی سفید و سرخ, سترون ... رسیده بود
دستش دراز آنکه بخواهد بچیندش
دستش درست او که تماماً رسیده بود!
حوا نجیب بود نمی خواست دم زند
جانش اگر چه برلب از این فن رسیده بود
شاعر که در حریم غزل فتنه می درود
بر موج شعر های مطنطن رسیده بود
حوا ببخش! کاردلم بود … بعد از این…
حوا ولی به مرگ تهمتن رسیده بود…
این شاهنامه خوش نشد آخر, چه می شود
آدم هبوط کرد که رسمن رسیده بود…
… خواهان حکم, خانم حوا که دیر دیر
در جاده بر دو راه نبودن رسیده بود…
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/12/24 در ساعت : 8:32:58
| تعداد مشاهده این شعر :
1363
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.