ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نجابت حوا


نجابت حَوا



 



 یک جاده بر دو راه نبودن رسیده بود



یعنی دوباره مرد به یک زن رسیده بود



آنک هبوط بود ولی سیب دست من



اینک فریب بود که بر من رسیده بود



با خوشه ی طلائی موهای گندمین



سیبی سفید و سرخ,  سترون ... رسیده بود



 دستش دراز آنکه بخواهد بچیندش



دستش درست  او که تماماً رسیده بود!



حوا نجیب بود نمی خواست دم زند



جانش اگر چه برلب از این فن رسیده بود



شاعر که در حریم غزل فتنه می درود



بر موج شعر های مطنطن رسیده بود



 



حوا ببخش! کاردلم بود … بعد از این



حوا ولی به مرگ تهمتن رسیده بود



این شاهنامه خوش نشد آخر,  چه می شود



آدم هبوط کرد که رسمن رسیده بود



خواهان حکم,  خانم حوا که دیر دیر



در جاده بر دو راه نبودن رسیده بود



  


کلمات کلیدی این مطلب :  نجابت ، حوا ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/12/24 در ساعت : 8:32:58   |  تعداد مشاهده این شعر :  1363


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سیده فاطمه صداقتی نیا
1390/12/27 در ساعت : 10:2:20
حوا ولی به مرگ تهمتن رسیده بود…

...دردناک بود!
به اندازه تمام روزهای فراموش شده ی آخر سال دلم گرفت...
سپاس استادم

-------------------------------------------------------------------
نتشکرم از حسن نظرتان
مهدیه زرعی ( هدیه)
1390/12/24 در ساعت : 11:34:20
سلام جناب ضیائی
شعر زیبایی بود.
موفق باشید. در پناه حق

----------------------------------------------
متشکرم.
علی میرزائی
1390/12/24 در ساعت : 9:31:10
سلام جناب ضیایی بزرگوار
غزلی زیبا ،روان وصمیمی است
لذت بردم


.............................................

سلام بر برادر بزرگوارم و ممنونم .
علی رضا آیت اللهی
1390/12/24 در ساعت : 16:8:39
سلام به شاعر گرامي
زيبا و روان بود با طنزي مبهم كه خواننده را به تفكر وا مي دارد و از همه مهمتر « شعر اساطيري » ئي كه هميشه ماندگار است و با اين وجود اين روز ها جايش به شدٌت خالي است .

---------------------------------------------------------------------------------------------
ممنونم عزیز دل / مرداد 83 تاریخ سرایش شعر است .
مصطفی پورکریمی
1390/12/26 در ساعت : 22:30:39
سلام جناب استاد ضیایی مهر گرامی

حوا ببخش! کاردلم بود … بعد از این…


حوا ولی به مرگ تهمتن رسیده بود…

غزلی بسیار زیبا با دیدگاهی نو و اثر گذار بود .موفق باشید.

--------------------------------------------------------------------------

دوست بزرگوارم ممنونم.
هدیه ارجمند
1390/12/24 در ساعت : 11:4:5
سلام علیکم...
درود برشما....زیبا بود حسن مطلع خوبی داشت...
موفق باشید

--------------------------------------------------------------------

متشکرم .
اکبر نبوی
1390/12/24 در ساعت : 11:43:15
درود بر جناب ضیایی گرامی
غزلی محکم و استوار با ترکیب هایی نو و تصویرهایی بدیع. و عناصر شعر وقتی که در یک هموندی طولی به یک پرسش محتوم می رسد، انسان را بر سر همان دو راهی انتخاب گرفتار می کند.
درود دوباره بر شما

-------------------------------------------------

نظرتان برایم ارزشمند بود متشکرم.
بازدید امروز : 4,179 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,719,647
logo-samandehi