غزل بهاری تقدیم به پیشگاه بهاری تمام هم میهنان گرامی و تبریک عید سعید نوروز سال 1391
امیدوارم سال 91 سالی پر برکت وخرّم برای همگان باشد ..
عطر بهاران
می آید از دشت سحر عطر بها را ن
در کوچه می پیچد صدای پای با را ن
وقتی بها ران می رسد عید است و شا د ی
در مقدمش گل واشود در کوهسا را ن
جان می دهد بر پیکر هر شاخه ی خشک
پوشد لبا س سبز را بر شا خسا را ن
گلواژه های نغمه اش را می رسا ند
بانگ رسای او به گوش کشت زارا ن
اینک چمن زیبا شده از مقدم گل
در آب وآیینه شکوه نقره با را ن
برقلّه ی ذوق وهنر رنگین کمان ها ست
از رقص نور و با فه ای از آبشا را ن
سوی تو می آید کنون آغوش بگشا ی
ازبوی عطرش مست شو چون باده خوارا ن
غا فل مشو از نوش خند مهربا نش
اینک ببین شور ونشا ط چشمه سا را ن
اکنون بهاران می رسد با شوق و شادی
در نبض او روشن چراغ لا له زارا ن
عمر دو با ره می دهد بر پیکر خا ک
رقصا ن براه مقد مش بس گلعذ ارا ن
در پیچ وتا ب نا ز می بینی چمن را
تصویر صد آیینه در روح بها را ن
در شاخ و برگ باغها ی پر شکو فه
جاری شده صد نغمه از با نگ هزارا ن
صحرا پر از عطر شقا یق های وحشی
سنبل نشسته در کنار جو یبا را ن
می جوشد از لبهای غنچه نافه ی مشک
آیینه ها در مقد م ا و بیقرارا ن
از شور ابر و روح با را ن بها ر ی
می جوشد از اعجاز با را ن چشمه سا را ن
در بیشه ی سبز در ختا ن جشن بر پا ست
شور و نشا طی در میا ن شاخسا را ن
می آید از دشت سحر عطر بهارا ن
در کوچه می پیچد صدای پا ی با را ن
27 /12 / 1390
ناصر عرفا نیا ن